تعیین دال و ذال از ابن یمین فریومدی قطعه 97
1. تعیین دال و ذال که در مفردی فتد
ز الفاظ فارسی بشنو زانکه مبهمست
1. تعیین دال و ذال که در مفردی فتد
ز الفاظ فارسی بشنو زانکه مبهمست
1. جهان لطف و کرم تاج ملک خواجه علی
توئی که کس ز تو شد هر که در زمانه کس است
1. جهان از بهر یکتن نیست تنها
یقین میدان درینمعنی شکی نیست
1. جمعی اقاربم طمع خام بسته اند
در ملک ریزه ئی که بدانم تعیش است
1. جمعی که رباعی ز غزل باز ندانند
گفتار چنانهاست که شایسته و زیباست
1. چنان سزد که ز کار جهان نفور بود
کسیکه پیرو گفتار مردم داناست
1. چیزیکه رفت رفت مکن یاد ازو دگر
زیرا که تازه کردن غم کار عقل نیست
1. چرخ دولابست دور آسمان
زانکه هرکس را که اندروی گریخت
1. چون سفیهی زبان دراز کند
که فلانکس بفسق ممتازست
1. چشم مهر از فلک سفله چه داری چو ازو
جز جفا و ستم و حیله عیانست که نیست
1. چیست آن برگی که شاخ دانش از وی بی برست
مهره عقل از وجودش دائم اندر ششدرست
1. حالت مال و علم اگر خواهی
تا بدانی که هر یکی چونست