1 عالیجناب حضرت دستور شه نشان کز وی بجاه گنبد گردون فروتر است
2 ایوان او کجاست ندانم که بر ثری کز آستانش گنبد گردان فروتر است
3 در نزهت از مکانت آن بزم دلگشای صد پا به پیش روضه رضوان فروتر است
4 در وی که هیچ دیده ندیدست ناپسند آخر چرا فرشته ز شیطان فروتر است
1 روز بازار فضل کاسد شد وین ز جور سپهر طیاش است
2 از جفای سپهر در قفس است هر که طوطی صفت شکر پاش است
3 کار اهل صلاح یافت فساد روزگار رنود و اوباش است
1 سود دنیا و دین اگر خواهی مایه هر دوشان نکو کاریست
2 راحت بندگان حق جستن عین تقوی و زهد و دینداریست
3 گر در خلد را کلیدی هست بیش بخشیدن و کم آزاریست
1 کسی گفت عزت بمال اندرست که دنیا و دین را درم یاورست
2 چه مردی کند زور بازوی جاه که بی مال سلطان بی لشکرست
3 تهیدست با هیبت و نام نیک زن زشتروئی که بیچادرست
4 بدان مرغ ماند که بر شخص او پرو پوش بسیار و بس لاغرست
1 شبی در تواریخ کردم نگاه شعار بزرگان پیشینه را
2 درم را بدانگونه افشانده اند که در پیش مرغان کسی چینه را
3 ولیکن بزرگان این عصر ما که صیقل زنند از دل آئینه را
4 چنانند کز بهر توفیر خویش ز هفته بدزدند آدینه را
1 مدتی در طلب مال جهان کردم سعی تا بآخر خبرم شد که ز نفعش ضررست
2 عوض هر چه بمن داد فلک عمر ستد نکند فایده فریاد که اینش هدرست
3 عمر ضایع شده و مال نماندست بجا انده عمر کنون از همه غمها بترست
4 اینزمان یکنفس عمر بملک دو جهان نفروشم که بچشمم دو جهان مختصرست
1 ابن یمین اگر همه عالم بکام تست باید کزان فرح نفزاید دل ترا
2 ور ملک کاینات ز دستت برون شود هان تا غمش ز جان رباید دل ترا
3 چون هست و نیست نماند بیک قرار آن به کزان بیاد نیاید دل ترا
4 قانع شو و متابعت عقل پیر کن کز بند غم جز او نگشاید دل ترا
1 احرام بستم از پی عالیجناب شاه کز کائنات قبله بگزیده منست
2 گفتم که خاک درگه او در کشم بچشم کان توتیای روشنی دیده منست
3 نوشم شراب تربیت از جام لطف او کان اصل شادی دل غمدیده منست
4 دربان مرا ز مقصد امید باز داشت این نیز هم ز طالع شوریده منست
1 گفتم بدل که غم مخور اندر جهان بسی هر چند نظم حال تو بی اختلال نیست
2 از فیض لطف او مکن امید منقطع گر دولتی قرین تو گردد محال نیست
3 کز کارگاه غیب بسی میشود پدید نقشی که در خزانه وهم و خیال نیست
1 اکسیر اعظم است در این روزگار کو حلقه بگوش دنیی نا پایدار نیست
2 یکدل در اینزمانه نیابی که روز و شب بر مرکب هوای طبیعت سوار نیست
3 با هر که ساعتی بنشینی هوای او جز در فضایل زر کامل عیار نیست
4 میر و وزیر و مفتی و شیخ و مرید را مانند باد هرزه رو و خاکسار نیست