1 جمعی که رباعی ز غزل باز ندانند گفتار چنانهاست که شایسته و زیباست
2 اینست هنرشان که بیان کردم و آنگاه اسباب معاش همه از شعر مهیاست
3 وانکو بهنر همچو صدف زیور دل بست خاموش چو ماهی ز چنان شاعر گویاست
4 از ملک فصاحت بکناری شدن اولیست اکنون ز میان فرق بیکبار چو برخاست
1 چنان سزد که ز کار جهان نفور بود کسیکه پیرو گفتار مردم داناست
2 ز بیوفائی گیتی اگر نئی آگاه بقصر خواجه نگه کن که اندرو پیداست
3 درین سرا و درین صفه و درین مسند بسی امیر نشست و وزیر ازو برخاست
4 توهم روی و نمانی درین سرا جاوید گرت خوش آید و ورنه منت بگفتم راست
1 چیزیکه رفت رفت مکن یاد ازو دگر زیرا که تازه کردن غم کار عقل نیست
2 تا نقد روزگار تو را کم زیان شود بگذر از آن متاع که دربار عقل نیست
3 خار عقال عقل بیفکن زبار دل غم یار آن کسی است که او یار عقل نیست
4 مانند بلبلان همه بی برگ و بینواست هر دل که خستگی وی از بار عقل نیست
1 چرخ دولابست دور آسمان زانکه هرکس را که اندروی گریخت
2 برکشیده کوزه دولاب وار سرنگونش کرد و آب وی بریخت
1 چون سفیهی زبان دراز کند که فلانکس بفسق ممتازست
2 فسق او زین بیان یقین نشود واین باقرار خویش غمازست
1 چشم مهر از فلک سفله چه داری چو ازو جز جفا و ستم و حیله عیانست که نیست
2 از جفا کاری و بد مهری و بد کرداری چرخ بد عهد دنی را چه نشانست که نیست
3 نیک مردان جهانرا بقضایای امور از جفای فلک دون چه زیانست که نیست
4 فلک از بیهنری دشمن اهل هنر است مهر اهل هنرش در دل از آنست که نیست
1 چیست آن برگی که شاخ دانش از وی بی برست مهره عقل از وجودش دائم اندر ششدرست
2 کیمیا خوانندش آنها کز خرد بیگانه اند راست میگویند ز آنکه چهره هاشان چون زرست
3 قاصد خون دل است و ناقض نور بصر سبزه باغ حماقت مایه درد سرست
4 قصد جان خود مکن و ز بنگ سرسبزی مجوی آخر ای کودن نه قحط باده جانپرورست
1 حالت مال و علم اگر خواهی تا بدانی که هر یکی چونست
2 مال دارد چو بدر روی به کاست علم چون ماه نو در افزونست
3 رفع را بین که حق ادریس است کسر را بین که مال قارونست
4 طلب مال بهر علم بود هر که را طلعت همایونست
1 خدائی که بنیاد هستیت را بروز ازل اندر افکند خشت
2 گل پیکرت را چهل بامداد بدست خود از راه حکمت سرشت
3 قلم را بفرمود تا بر سرت همه بودنیها یکایک نوشت
4 نزیبد که گوید ترا روز حشر که این کار خوبست و آن کار زشت
1 در جهان هر چه میکنند عوام نزد خاصان رسوم و عاداتست
2 انقطاع از رسوم این حضرات اتصال همه سعاداتست
3 راه تقلید محض را بستن افتتاح در مراداتست