1 هر که رنجی کشید و گنج نهاد بضرورت به دیگران بگذاشت
2 چون نظر میکنی در آخر کار حاصل گنج غیر رنج نداشت
3 خرم آنکس که همچو ابن یمین نخورد وقت شام انده چاشت
1 ایدل هوشیار اگر چه سپهر با تو در شیوه مواسا نیست
2 مخور انده که با همه تنها هستش اینحال با تو تنها نیست
3 کیست باری سپهر هرزه روی کایستادن دمیش یارا نیست
4 بی ثباتیست بیسر و پائی در جهان با کسش مدارا نیست
1 یکیست فاضل و دانا اصیل و پاک نسب ولیک هیچ کسش در جهان ندارد دوست
2 یکیست ناکس و بد اصل و بد رگ و مردود بهر کجا که رود صدهزارش نیکو گوست
3 سئوال کردم ازین سر ز پیر دانائی که این تفاوت فاحش در اینجهان ز چه روست
4 زمانکی به تأمل شد و پس آنگه گفت که میکشم ز برای تو مغز را از پوست
1 خداوندم مرا در علم منقول زبان و دیده گویا کرد و بینا
2 بمعقولات نیزم دسترس هست اگر چه نیستم چون ابن سینا
3 ترا گر مال بسیارست شاید رضینا قسمه الجبار فینا
1 تو ز من برتری اگر جستی گفت آنکو ز حالت آگاهست
2 گر چه فخرست ظن مبرکه بدین دست عارت ز عرض کوتاهست
3 نه که تبت یدا ابی لهب است جاش بالای قل هواللهست
1 معنی طلب که بر در و دیوار صورتست مغزست نزد مردم دانا هنر نه پوست
2 همچون پیاز جمله تن ار پوست گشته ئی گند دماغ از تو نه دشمن خرد نه دوست
3 معنی نو طلب منگر جامه کهن بگذر ز صورت بد اگر سیرتش نکوست
1 فرزند و نور دیده من ایکه در سخن داند خرد که مرتبه مهتری توراست
2 خورشید در نظم تو در گوش میکشد چون آفتاب ملک سخن گستری توراست
3 میدان نظم و نثر مرا بود پیش ازین پا نه درین بساط کنون سروری تو راست
4 آنکس که از مبانی اشعار واقفست داند یقین که مرتبه شاعری تو راست
1 یک دو نوبت در جناب خسرو جمشید فر آنکه یابد ملک ازو همچون تن از جان تربیت
2 وانکه بهر بخشش او سیم و زر را میرسد در صمیم کان ز لطف مهر تابان تربیت
3 وانکه زیر سایه مهرش عجب ناید مرا گر ز نور ماه یابد تار کتان تربیت
4 من بعون رأی پیر و قوت بخت جوان عرضه کردم شعر و زو دیدم فراوان تربیت
1 ایصاحبی که همت بی منتهای تو آئین جود می ندهد یکزمان ز دست
2 بگشاد کار خلق جهان کلک لاغرت ز آندم که بر مصالح خلقان میان ببست
3 رأی منیرت آب رخ آفتاب ریخت دست و دل تو رونق دریا و کان شکست
4 معلوم تست ز آنکه ز دستان بهمنی بیچاره چاکر تو چو دستان بجان بجست
1 رزق مقسوم و وقت معلومست ساعتی بیش و لحظه ئی پس نیست
2 هر یکی را مقررست که چیست چه توان کرد اگر ترا بس نیست
3 وانکه جفت مراد خود باشد زیر طاق سپهر اطلس نیست
4 گر قناعت کنی بخانه تنگ کمتر از طارم مقرنس نیست