فخر دین و ملک معنی از ابن یمین فریومدی قطعه 766
1. فخر دین و ملک معنی ای ز نور رای تو
رهروان عالم علوی هدایت یافته
...
1. فخر دین و ملک معنی ای ز نور رای تو
رهروان عالم علوی هدایت یافته
...
1. کاتب اینحروف ابن یمین
بر خط و قول خود گرفت گواه
...
1. گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی
بر مطلب و مقاصد خود کامران شده
...
1. گر حال نیک خواهی فرزند را همیشه
آموزش ای برادر قرآن و خط و پیشه
...
1. منت خدایرا که مرا داد خاطری
بر اختراع بکر معانی گماشته
...
1. میدهد گردون بهر نا مستحقی بهره ها
ز آنچه دریا پرورش دادست و کان اندوخته
...
1. مکروه طبعت آنچه شود واقع ایحکیم
خوردن غمش یکیست ز غمهای زایده
...
1. میار فخر باستاد و شیخ و جد و پدر
که بوده علم و عملشان همه پسندیده
...
1. مرا دو بال بکردار مرغ اگر بودی
گشادمی بجنابت طریق بسته شده
...
1. من نخواهم خرید کبر کسی
کاولش نطفه ئی بود مذره
...
1. ای زده صد طعنه شمع روی تو بر مشعله
آتش افتاده ز تاب عارضت در مشعله
...
1. ابن یمین منم که بآیات بینات
در ملک نظم کرده ام اثبات داوری
...