90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 گر نگردد فلک بکام دلم خلق را اضطراب ننمایم

2 زنک اندوه را بصیقل عقل از دل آئینه وار بزدایم

3 همچو ابن یمین شوم قانع خویشتن را صداع نفزایم

1 ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد که هست پایه قدرش بر اوج علیین

2 خجسته حضرت شاهنشه زمین و زمان که تا زمان بود او باد شهریار زمین

3 سپهر مهر فتوت جهان و جان کرم چراغ دوده آدم نظام دولت و دین

4 پناه ملت حق سایه اله که هست چو آفتاب سپهرش جهان بزیر نگین

1 ای شهنشاهی که هر جا در جهان آزاده ایست از میان جان و دل شد بنده احسان تو

2 بسکه با خلقان عالم همتت اکرام کرد گشت تاریخ مکارم در جهان دوران تو

3 عرضه دارد کمترین بندگان ابن یمین یک سخن در بندگی گر باشدش فرمان تو

4 بر جنابت هر که باشند از عوام و از خواص هر یکی شغلی معین دارد از دیوان تو

1 پدر که رحمت حق بر روان پاکش باد ز من دریغ نمیداشت پند پیرانه

2 چه گفت گفت که جان پدر نصیحت من اگر قبول کنی اینت پند فرزانه

3 تو باز سدره نشینی فلک نشیمن تست چرا چوکوف کنی آشیان بویرانه

4 مکن مقام درینخانه ایعزیز پدر گرت که یوسف مصری شدست همخانه

1 بچنگ شیر تن خویش را رها کردن ز مار و افعی در بادیه عصا کردن

2 شراب ساختن از زهر قاتل و ز حمیم ز تف تیره و آب سیه غذا کردن

3 بنوک هر مژه آتش کشیدن از دوزخ میان خون دل خویشتن شنا کردن

4 کشیدن همه آسانترست بر عاقل از آنکه خدمت بد اصل ناسزا کردن

1 پامال اگرچه چرخ جفا کرد گو بکن ما از جفای چرخ و غم دهر فارغیم

2 ساقی طبیب و ما طمع از جان بریده ایم گر نوش میچشاند و گر زهر فارغیم

3 محتاج کس نه ایم و نداریم غم ز کس گر لطف میکند و گرم قهر فارغیم

4 ما را چو ملک و مال خرید و فروخت نیست گر محتسب برون کند از شهر فارغیم

1 هفتاد سالگی که دو چندانت عمر باد کردست رنجش ابن یمین را ز جان ملول

2 پیری مخواه ز آنکه ندیدم که سوی پیر آید ز هیچ روی نسیم خوشی قبول

3 سودای پیر گشتن اگر میپزد جوان باشد از آنسبب که ظلوم آمد و جهول

1 وارث املاک اینجو سعد دین مسعود آنک عرضه خواهم داشتن در خدمت او شرح حال

2 از خراسان چون نهادم پای در ملک عراق بود اول کس که کردم بر درش حط رحال

3 راستی را نیک توجیهی بترحیبم بگفت آنچنان کآید ز ذات پاک هر نیکو خصال

4 چون بخرجی احتیاجم دید دیناری هزار از کرم ده شانزده انعام کرد اما عوال

1 مرد نا آزموده را زنهار نه ثنا گوی و نه نکوهش کن

2 گر برو اعتماد خواهی کرد اول احوال او پژوهش کن

1 هدهد ار افسر به سر بر می‌نهد پای زشت او و گنداییش بین

2 ور بود شهباز را بر پای بند آن مبین چستی و زیباییش بین

3 ور شدست ابن یمین در کار سست در هنر زور و تواناییش بین

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی