1 اکنون که هر کسی بمرادات واصلند حرمان نگر که بنده بمهجوری اندرست
2 اینهم یکی ز جمله شوریده طالعیست کین بنده ضعیف،برنجوری اندرست
1 آفت مرد چون ز شهرت اوست خنک آنکس که خامل الذکرست
2 زانکه در مجلس اکابر عصر ناقص القول کامل الذکرست
1 الهی معاصی ابن یمین اگر چه ز غایت بسی در گذشت
2 نماند و گر هست در آب و خاک اگر باد عفوت بدو برگذشت
1 از کوی حیات تا در مرگ جز نیم نفس مسافتی نیست
2 وین طرفه که اندرین مسافت گامی ننهی که آفتی نیست
1 استاد کارخانه دنیا بهیچ وقت از بهر کس بنقش بقا جامه ئی نبافت
2 چون رستم زمانه بدستان گشاد دست اسفندیار رویتن از وی امان نیافت
3 افتاد در کشاکش ایام چون کمان آنکو بتیر فکرت خود موی میشکافت
4 از بهر درکشیدن آزادگان به بند گردون ز خیط ابیض و اسود کمند تافت
1 ای پسر در ضبط آنچت هست جهدی مینمای تا زهر چ آن نیست اندوهی نباید خوردنت
2 لیکن ار ضبط از ره امساک خواهی کردنش خون نام و ننگ تو زانپس بود در گردنت
3 بشنو از من تا نمایم در معاشت راه راست سنت ابن یمین باید بجای آوردنت
4 از در افراط و ازتفریط بودن محترز بر طریق اقتصاد آهنگ باید کردنت
1 ایدل وفا امید مدار از مدار چرخ کین هرزه گرد مالک ادوار خویش نیست
2 گر چون سپهر گرد جهان دورها کنی یکدل به تیر می نتوان زد که ریش نیست
3 لطف ملک ز سگ صفتان آرزو مبر کاندر نهاد گرگ شبانی میش نیست
4 هر جا که صیت مکرمت آنجا قویترست آواز طبل و حیله روباه بیش نیست
1 ایدل ازینجهان اگرت رای رفتنست در نه قدم کنون که ترا پای رفتنست
2 از ما سوی الله ار نشوی منقطع بکل معلوم کی بود که ترا رای رفتنست
3 قطع علایق است نخستین بسیج راه آنرا کزین مقام تمنای رفتنست
4 دنیا پلی است بر گذر رود آخرت دروی مکن مقام که پل جای رفتنست
1 آنکس که جوینی و گلیمیش بدستست گرزیند و فزون میطلبد آز پرستست
2 بیشی مطلب زانکه درستست یقینم کان خامه که این نقش نگارید شکستست
3 در وجه معاش تو براتی که نوشتند تغییر نیابد که ز دیوان الستست
4 باید بقضا داد رضا اهل خرد را کان دست بلندست که مالنده پستست
1 آصف ملک عز دولت و دین داد یزدانت چون سلیمان بخت
2 پیش پیرانه رای انور تو نوجوانی است بنده فرمان بخت
3 مشکلات زمانه حل کردی زانکه آمد بدستت آسان بخت
4 دشمنت گر شود چو رستم زال می نیابد بمکر و دستان بخت