ایخسرو زمانه که از ابن یمین فریومدی قطعه 49
1. ایخسرو زمانه که ارکان ملک و دین
الا بیمن عدل تو محکم اساس نیست
1. ایخسرو زمانه که ارکان ملک و دین
الا بیمن عدل تو محکم اساس نیست
1. آرزومندی بدرگاه عبودیت مرا
همچو الطاف خداوندی ز غایت در گذشت
1. اکنون که هر کسی بمرادات واصلند
حرمان نگر که بنده بمهجوری اندرست
1. آفت مرد چون ز شهرت اوست
خنک آنکس که خامل الذکرست
1. الهی معاصی ابن یمین
اگر چه ز غایت بسی در گذشت
1. از کوی حیات تا در مرگ
جز نیم نفس مسافتی نیست
1. استاد کارخانه دنیا بهیچ وقت
از بهر کس بنقش بقا جامه ئی نبافت
1. ای پسر در ضبط آنچت هست جهدی مینمای
تا زهر چ آن نیست اندوهی نباید خوردنت
1. ایدل وفا امید مدار از مدار چرخ
کین هرزه گرد مالک ادوار خویش نیست
1. ایدل ازینجهان اگرت رای رفتنست
در نه قدم کنون که ترا پای رفتنست
1. آنکس که جوینی و گلیمیش بدستست
گرزیند و فزون میطلبد آز پرستست
1. آصف ملک عز دولت و دین
داد یزدانت چون سلیمان بخت