مرا فلک بمواعید از ابن یمین فریومدی قطعه 25
1. مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک
از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا
1. مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک
از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا
1. مرا پیشه شعرست و در وقتها
اثرها پدید آید از پیشهها
1. منم ابن یمین که نتوان کرد
جز بمن انتساب شعر مرا
1. علاء دولت و دین آصف سلیمان فر
زهی جناب تو ارباب فضل را مأوا
1. منور شد به شمس دولت و دین
دو گیتی چون هم این دارد هم آن را
1. مده دل ز دست ارغمی هست و خوفی
که آید دو چندانت شادی و یسرا
1. هر که در مال میکند ضنت
سعی در جمعش ار بود تنها
1. یکی گفت با من که خورشید تافت
ترا سر پر از خواب مستی چرا ؟
1. ای جوانبختی که در خلوتسرای کاینات
رأی پیرت میگشاید پرده از ابکار غیب
1. ایخدیوی که عهد دولت تو
هست چون در زمان عمر شباب
1. ایدل جهان بکام گرت نیست گو مباش
منت خدایرا که جهان هست منقلب
1. اگر نیک و گر بد چو خواهد رسید
ز ایام عمر تو روزی بشب