خرد چون کند دوستی از ابن یمین فریومدی قطعه 13
1. خرد چون کند دوستی با کسی
که با دشمنان باشد او را صفا
1. خرد چون کند دوستی با کسی
که با دشمنان باشد او را صفا
1. خسیسی اگر لاف آن میزند
که باشد یکی در نسب اصل ما
1. خطابی با فلک کردم که از تیغ جفا کشتی
شهان عالم آرا و جوانمردان برمک را
1. دانی چه موجبست که فرزند از پدر
منت نگیرد ار چه فراوان دهد عطا
1. ز هی فرخنده جائی خوش مقامی
که خجلت میدهد خلد برین را
1. شبی در تواریخ کردم نگاه
شعار بزرگان پیشینه را
1. عزلت و انزوا و تنهائی
برهانندت از هزار بلا
1. عطا میخواست از من ماهروئی
بگفتم جان ز بهر تست ما را
1. گر خرد یار تست ابن یمین
بر طرب نه بنای کارت را
1. گنهی میکنم کنون پنهان
ایزد آنرا نمیکند پیدا
1. فراخ دستی ز اندازه مگذران چندان
که آفتاب معاشت بدل شود بسها
1. قطعه ئی نزد من رسید امروز
از سخنهای قدوه الشعرا