90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 گر که سیم و زر بسیار بود نادانرا مرد داناش بمردم نشمارد هرگز

2 ابله ار چند پر از زور بود لیک به رأی گر چه بیزور بود بشکند او را گربز

3 آب اگر چند عفن گشته بود در شمرش می نخواهد شدن از کشتن آتش عاجز

1 مرا نام اگر نیک و گر بد بود چو رفتم از آنم چه فخر و چه عار

2 کسی را سزد فخر و ار عار بود که ماند ز من در جهان یادگار

3 پس از من اگر هر چه باشد رواست چو من دامن افشانده ام زین غبار

1 بتجرید در شهر من شهره ام چه گفتم خود از من بود شهره شهر

2 چو عیسی نخواهم زن ار فی المثل بخواهد ز من نیم خرمهره مهر

3 گرم زهره بوسی بمنت دهد مرا آید آن از لب زهره زهر

4 نجویم بکس التجا جز بحق ورم خون بریزد بصد دهره دهر

1 شکرها میکنم در این ایام که تهیدست گشته ام چو چنار

2 ز آنکه چون گل اگر زرم بودی دست گیتی مرا نهادی خار

3 بستدندی بصد شکنجه و چوب بقیاس جماعت زر دارد

4 من چنین گشتمی که اکنونم مفلس و با هزار عیب و عوار

1 مرجع اهل حیل مجمع تزویر و نفاق شرف دولت و دین قدوه اصحاب ضلال

2 آن بدنیا شده مغرور چنان پندارد که بزرگی جهان جمله بمال است و منال

3 با بزرگی کرم و خوی خوش ار حاجت نیست او بزرگیست که گردونش ندیدست همال

4 زو ندیدست کرم هیچکس الا در خواب و آن کرم نیست که دیدست خیالست خیال

1 مرا سپهر چو نراد مهره دزد آمد که دانه دل ازادگان بود خصلش

2 هر آن خدنگ بلا کز کمان چرخ جهد درون سینه فرزانگان بود نصلش

3 گرش عنایت و گر بیعنایتی رواست که این بنا چه فتادست بی ثبات اصلش

4 جهان و هر چه درو هست فارغیم ازان که داغ هجر نیرزد تنعم وصلش

1 بدوستی که نیاید امیدها همه راست نه نیز هر چه بترسند از آن شود واقع

2 چو در میانه هر دو بلا شبی باشد چه داند آنکه چه سازد بصبحدم صانع

1 عمر تا کی چنین بریم سر حاصل روزگار بوک و مگر

2 همچو بلبل گه خزان خاموش ز آن شدم کز بهار نیست اثر

3 کز نسیم بهار شاخ امید دهد از لطف جانفزایش بر

4 کو ببازار فضل جوهریئی که شبه باز داند از گوهر

1 دلا تا میتوان کردن منه پیش سران گردن ترا خود وجه نان خوردن رساند قادر مطلق

2 ببر شاخ طمع از پی که باشد بار آن لاشی طمع اسمی بود کزوی شود صدر شور و شر مشتق

3 بمجلس پسته خندان کن زبانرا شکر افشان کن چو گل برگت پریشان کن که تا جذرت شود منطق

4 کسی کو شد بزر شهره و ز او اصحاب بی بهره از آنسان بیدل و زهره چه خواند عاقلش احمق

1 تو بدی میکنی و میخواهی کآیدت نیک پیش در همه حال

2 نیک پاداش بد نخواهد شد بگذر ایخواجه از خیال محال

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی