آن دل که داشتم از ابن یمین فریومدی قطعه 480
1. آن دل که داشتم ز وی آزادگی طمع
در چار میخ طبع گرفتار دیدمش
...
1. آن دل که داشتم ز وی آزادگی طمع
در چار میخ طبع گرفتار دیدمش
...
1. ای بسا فیلسوف کارآگاه
که بمردی ببرد کار از پیش
...
1. از حسد نا اهلم ار گوید بدی
زان بود کز من بدل دردیستش
...
1. آنکس که مهیا بودش وجه معاش
وز دور فلک نباشدش هیچ خراش
...
1. اول ببین مواقع اقدام خویشتن
در نه قدم از آن پس و با احتیاط باش
...
1. بستم احرام آستانه شاه
بامید سخاوت عامش
...
1. بس کس که یافت خست و امساک پیشه کرد
بر نفس ناستوده و اهل و عیال خویش
...
1. بر تو خوانم ز دفتر اخلاق
آیتی در وفا و در بخشش
...
1. چو با دشمنت فرصتی دست داد
مکن چز بدان ابتکار کار خویش
...
1. چه طالع است مرا یا رب ایدل قلاش
که هیچ می نکند روزگار جز پرخاش
...
1. حبذا شهر علائیه و شهرستانش
خرما نزهت باغ خوش و باغستانش
...
1. خسروا بنده را اجازت ده
تا بگویم حکایت دل ریش
...