بلبل گلشن قدسم از ابن یمین فریومدی قطعه 468
1. بلبل گلشن قدسم شده از جور فلک
بیگنه بسته زندان و گرفتار قفس
...
1. بلبل گلشن قدسم شده از جور فلک
بیگنه بسته زندان و گرفتار قفس
...
1. پنج روزی که درین توده خاکت وطنست
بتف آتش سودا چه پزی دیک هوس
...
1. خواهی که خوار می نشوی ایعزیز من
هرگز به دم کسی نزنی پیش کس نفس
...
1. دیگر نروم بر در مخلوق ازین پس
آسیمه سری تا بکی امبارم ازین پس
...
1. دوش خرد گفت بروح القدس
کز تو سؤالم همه اینست و بس
...
1. ز اقتضای دور گردون گر پدید آید ترا
چند روزی در جهان بر قول و فعلی دسترس
...
1. سعی در تنقیص قدر خویش کرد
هر که کرد اهمال در تکمیل نفس
...
1. صاحبا چون یمین دولت و دین
کرد خالی ز مرغ روح قفس
...
1. گر کسی از روزگار اکنون شکایت میکند
بنده باری زو ندارد غیر شکر بیقیاس
...
1. مدتی شعر بهر گونه که آمد گفتم
لفظ و معنیش بدانسان که پسندد همه کس
...
1. کسی که چشم کرم دارد از اکابر عصر
نظر بحالت او میکنم ز روی قیاس
...
1. هر کرا همت بلند بود
راه یابد بمنتهای بیوس
...