علاء دولت و دین از ابن یمین فریومدی قطعه 444
1. علاء دولت و دین آن وزیر شاه نشان
که میدهد دل و دستش چو بحر و کان گوهر
...
1. علاء دولت و دین آن وزیر شاه نشان
که میدهد دل و دستش چو بحر و کان گوهر
...
1. فلک سرگشته کرد ابن یمین را
فکندش در ره ایوار و شبگیر
...
1. کسی خوش بر آید در این روزگار
که باشد بدستش یکی از سه کار
...
1. کردگارا بعذاب ار چه که بس نزدیکم
از در مغفرت خویش مگردانم دور
...
1. کاری که لطف پای نهد در میان آن
آید بسان زر طلا پاک و بی عیار
...
1. کریم الدین تو آن پهلو نژادی
که گردانرا بتو باشد تفاخر
...
1. منت ایزد را که باز افکند چتر شهریار
بر سر اهل خراسان سایه خورشید وار
...
1. مجلس نوئین اعظم خسرو جمشید فر
سرور گیتی ایسن قتلغ امیر بحر و بر
...
1. مرا نام اگر نیک و گر بد بود
چو رفتم از آنم چه فخر و چه عار
...
1. من نیم در بند افزونی طلب کردن ولی
رأی شه داند که باشد از کفافی ناگزیر
...
1. کریمان گر بدست راست بخشند
گه بخشش یکی از زر و دینار
...
1. هر که مدح اندرو اثر نکند
فکرت هجو او مکن زنهار
...