90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 دو دوست با هم اگر یکدلند در همه حال هزار طعنه دشمن به نیم جو نخرند

2 ور اتفاق نمایند و عزم جزم کنند سزد که قلعه افلاک را زهم بدرند

3 مثال این بنمایم ترا ز مهره نرد یکان یکان بسوی خانه راه می نبرند

4 ولی دو مهره چو هم پشت هم یکدگر گردند دگر تپانچه دشمن بهیچ رو نخورند

1 گفتند که صحبت بزرگان از رنج نیاز وا رهاند

2 روزی دو بخدمت ایستادن عمری بمراد دل رساند

3 سرمایه عمر میدهد نقد پس وعده نسیه میستاند

4 اول همه زحمتست باری تا چون بود آخرش که داند

1 گر پرسدت کسی که بر آتش چه افکنند از بهر چشم زخم بهر جا بگو سپند

2 ور پرسدت کسیکه چه خوشتر که بشنوند از لفظ دوستان به اندیش گو سه پند

3 گر پرسدت کسیکه چه بهتر که بر نهند بر دست و پای و گردن دشمن بگو سه بند

4 ور پرسدت کسیکه چه به کدخدایرا گو گندم سفید و می لعل و گوسپند

1 ببخش آنچه دستت بدان میرسد گرت دست بخشش بجان میرسد

2 که هر نیک و بد کز تو آید بتو مکافات آن بیگمان میرسد

3 سرانجام چون حکم میر اجل بطفل و به پیر و جوان میرسد

4 خردمند را باید آماده بود که حکم اجل ناگهان میرسد

1 سفید بود مرا روی و خال و موی سیاه زمانه بین بدل هر یکی چگونه نهاد

2 سفید روئی حالم شدست بهره موی سیاهرنگی مویم نصیب حال افتاد

1 شادی هر که کدخدای شود چند روزی چو عهد گل باشد

2 بعد از آن آنعزیز آزاده بنده وش در مضیق ذل باشد

3 نتواند بهیچ سوی گریخت گر چه داننده سبل باشد

4 ز آنکه بر پای و گردنش دائم از زن و مهر بنده و غل باشد

1 از ابن یمین سؤال کردند آنها که ره نجات جویند

2 زین چار خلیفه کیست اول کاندر ره حق بصدق پویند

3 گفتم که مرا چکار با آن کاندر حق هرکسی چه گویند

4 من پیرو آنکسم باخلاص کایشان همه پیروان اویند

1 جلال دولت و دین یونس ایجهان کرم توئی که چون تو جوانمرد چرخ پیر ندید

2 فلک بگرد زمین با هزار دیده بگشت بجز بدیده احوال ترا نظیر ندید

3 سپاه مکرمت و فضل را مناسب حال بغیر ذات شریفت خرد امیر ندید

4 زرشک بحر کفت هیچ دیده ز ابر بهار برون ز گریه و سوز دل و نفیر ندید

1 گردون دون بتهمت فضل و هنر مرا هر لحظه بیگناه عذابی دگر کند

2 گاهم چو عود پوست کند بازوگه چو عود سوزد مرا و گاه چو عودم همی زند

3 هر شاخ شادیم که بود در زمین دل آنرا بباد حادثه از بیخ بر کند

4 بر گرد دانه ئی که بر او نام رزق ماست چون عنکبوت گرد مگس دامها تند

1 اگر اقلیم قناعت شودت زیر نگین پادشاهان جهان جمله گدای تو شوند

2 دست نفس تو چو کوته شود از شاخ مراد عارفان طالب خاک کف پای تو شوند

3 از طمع روی بگردان و قناعت بگزین تا بزرگان جهان طالب رای تو شوند

4 پیشه کن جود و تواضع که بتحقیق و یقین عالم معتقد صدق و صفای تو شوند

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی