هر که انبای جنس از ابن یمین فریومدی قطعه 372
1. هر که انبای جنس را خواهد
که سر و سرور خودش دانند
...
1. هر که انبای جنس را خواهد
که سر و سرور خودش دانند
...
1. هر بلا کز قضای بد باشد
ببزرگان روزگار رسد
...
1. هر کرا با خود مصاحب میکنی
بنگرش تا خویشتن چون میزید
...
1. هر که را داد نعمتی ایزد
و او از و نی چشاند و نه چشد
...
1. هر آن کش خرد رهنمایست و رهبر
بگیتی ره و رسم صحبت نورزد
...
1. هنر بباید و رادی و مردمی و خرد
بزرگزاده نه آنست کو درم دارد
...
1. هیچ رنجی بتر ز غربت نیست
گر چه کامل شود بغربت مرد
...
1. هر که از بهر خود نگفت سخن
بهر غیرش سخن بجان شنوند
...
1. هر که دل بر اصابت خیرات
ببد و نیک مطمئن نکند
...
1. همی شد رهی دی بنزد بزرگی
بدان تا دمی حق صحبت گذارد
...
1. هر چه رزق تو باشد ای درویش
بیقین دان کسی نخواهد خورد
...
1. یا رب چه موجبست که روزی نگفت شاه
کابن یمین بیدل شیدا چه میخورد
...