1 زین پیشتر برین لب آب و کنار جوی آزادگان چو سوسن و چون سرو بوده اند
2 هر یک ز روی نخوت و از راه افتخار بر فرق فرقدین قدمها بسوده اند
3 زینگلستان چو باد صبا در گذشته اند آثار خلق خویش بخلقان نموده اند
4 بگشای چشم عبرت و هشدار کان گروه رفتند اگر ستوده و گر ناستوده اند
1 منه بر جهان دل که معشوق تست که او چون تو عاشق فراوان کشد
2 ببر تا توانی ازین گرگ پیر که او دائما شیر مردان کشد
3 ندارد غم از چشم گریان کس که بسیار با روی خندان کشد
4 توقع مکن هیچ بهبود از او که بیمار خود را بدرمان کشد
1 ای دل آخر ترا که باد هوس بر تن زار ناتوان باشد
2 کی توانی نهاد روی براه چون گه کوچ کاروان باشد
3 خود گرفتم سبک روان گشتی بارت ایدل چو بس گران باشد
4 چون کنی کی رسی بمقصد خویش خاصه کاین راه بیکران باشد
1 کریم زاده چو مفلس شود در او پیوند که شاخ گل چو تهی گشت بارور گردد
2 لئیم زاده چو منعم شود ازو بگریز که مستراح چو پر گشت گنده تر گردد
1 در اینزمانه ندانم کسی ز اهل خرد نظر بدوزد و بهر طمع زبون نشود
2 مجردی چو الف در جهان کجا باشد که پیش میم طمع قامتش چو نون نشود
3 غلام همت آنم که خاطر عالیش مطیع همت انباء دهر دون نشود
4 چو خاک پای لئیمان شوی ز آتش حرص شود بباد همه آبروت و چون نشود
1 گر نبندی کمر بخدمت خود خدمت دیگرانت باید کرد
2 در همه کارها چه نیک و چه بد فکر سود و زیانت باید کرد
3 در همه جا و در همه مورد نفس خود امتحانت باید کرد
1 آسمان قدر وزیرا چو تو بر روی زمین تا زمان هست نبودست و بزرگی نبود
2 شاه ملک کرمی در بر خود فرزین وار جای دادی و پسندد ز تو هرکس شنود
3 بنده بر رقعه اخلاص چو رخ راست رواست نه چو فرزین که از اینگوشه بدان گوشه دود
4 من چو پیلم که فرا پیش تو از بیشه خویش نه چو پشه که دل من بهمه کس گرود
1 ایخداوند ایکه از رفعت همای همتت بر فراز گنبد گردون نشیمن ساز کرد
2 هر کجا میزان عدل شاملت شاهین نمود از سر گنجشگ عاجز ظلم باشه باز کرد
3 دشمن از تیر تو چون زاغ کمان شد گوشه گیر روز کوشش چون عقاب رایتت پرواز کرد
4 می نیارد کرد ظاهر روز روشن همچو بوم هر که با تو بی ثباتی چون زغن آغاز کرد
1 گر تو یادم کنی و ور نکنی من ز اخلاص کم نخواهم کرد
2 دسترس نیستم ببد عهدی ور بود نیز هم نخواهد کرد
1 ای که اندر شرب می ما را ملامت میکنی شرب می از رشد باشد زان کزو گیرد سماح
2 می نگه دارد نفوس خلق را از عیب بخل وان کزو آید سخاوت باشد از اهل فلاح