90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 ببزم آصف جمشید رتبت گهی کابن یمین از پا نشیند

2 ندارد خویشتن را در مضیقی ز نا اهلی اگر ادنا نشیند

3 فروتر پایه دارد مرد نادان اگر چه برتر از دانا نشیند

4 ندارد قدر گوهر هیچ خاشاک بدریا گر چه او بالا نشیند

1 بغربت ار چه سپهرم بدان صفت دارد که سوی حضرت شاهم همیشه راه بود

2 ز دل برون نکنم همچنان هوای وطن درین حدیث کسی را چه اشتباه بود

3 که شیر بیشه خود دوست تر از آن دارد که در ملازمت پایتخت شاه بود

1 با خرد گفتم ای مدبر کار که بدانش چو تو نشان ندهند

2 چیست حکمت که از خزانه غیب برگ کاهی به راستان ندهند

3 بخسیسان دهند نعمت و ناز اهل دلرا بجان امان ندهند

4 آنچه با جاهلان سفله دهند با بزرگان نکته دان ندهند

1 باغبانی بنفشه می انبود گفتم ای گوژ پشت جامه کبود

2 این چه رسمیست در جهان که توراست پیر نا گشته بر شکستی زود

3 گفت پیران شکسته دهرند در جوانی شکسته باید بود

1 بر اوج فلک رایت سروری را ز جمع بزرگان کسی میرساند

2 که داد و ستد باشدش با سخنور زری میدهد گوهری میستاند

3 چنین گر نباشد چرا مرد فاضل باستد بپا پیش او مدح خواند

4 چه خوش نکته ئی گفت شیرین زبانی کز او تا جهان باشد این نکته ماند

1 ببخش آنچه دستت بدان میرسد گرت دست بخشش بجان میرسد

2 که هر نیک و بد کز تو آید بتو مکافات آن بیگمان میرسد

3 سرانجام چون حکم میر اجل بطفل و به پیر و جوان میرسد

4 خردمند را باید آماده بود که حکم اجل ناگهان میرسد

1 برو ایدوست مپندار که اندر همه عمر از خط و شعر ترا هیچ گره بگشاید

2 شعر و خط نیست متاعی که بهائی آرد با تو گویم که چرا تا عجبت ننماید

3 مصطفی از همه کس بود بدان قادرتر کین و آنرا به بنان و به بیان آراید

4 لیک آن هر دو پسندیده رایش چو نبود ننگش آمد که بدان دست و دهن آلاید

1 بشمس دولت و دین مفخر زمان و زمین سلام من که رساندم پیام من که برد

2 لطیف طبع جهان آنکه گر رسد سوی گل نسیم لطف وی از رشک پیرهن بدرد

3 روان ز نفحه اخلاق او بیاساید چو از نسیم بهاری که بر چمن گذرد

4 بگویدش که بساطی بتو نشان دادند که دل بجانب او همچون جان ز تن بپرد

1 بوستان گل فضل و گل بستان هنر سیف دین ای ز وجود تو هنرها موجود

2 بکر فکرت دل صاحبنظران برباید چون زکتم عدم آید سوی صحرای وجود

3 مهر رایت چو بر اقلیم هنر سایه فکند طالع اهل هنر شد متوجه بسعود

4 ذهن وقاد تو از سلک معانی گه نظم بسرانگشت بیان باز گشادست عقود

1 پدر که مرقد او باد تا ابد پر نور خیال خود شب دوشین مرا بخواب نمود

2 چو دید زاتش محنت کباب گشته دلم نهاد روی سوی من بصد شتاب چو دود

3 ز راه شفقت و از روی مرحمت در حال ز درج گوهر شهوار قفل لعل کشود

4 سؤال کرد که ابن یمین چه عیبت بود که روی بخت ترا ناخن زمانه شخود

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی