90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 انصاف فلک بین که درینمدت اندک چه شور برانگیخت ز بیداد و چه شر کرد

2 اسباب مرا داد بتاراج و پس آنگه سد رمق قوت حواله بجگر کرد

3 گردون چه بود چیست ستاره چه بود چرخ تقدیر خدا بود حواله بقدر کرد

1 ای دل آخر ترا که باد هوس بر تن زار ناتوان باشد

2 کی توانی نهاد روی براه چون گه کوچ کاروان باشد

3 خود گرفتم سبک روان گشتی بارت ایدل چو بس گران باشد

4 چون کنی کی رسی بمقصد خویش خاصه کاین راه بیکران باشد

1 آنها که داشتند شدند و گذاشتند زانسان گذاشتند که گوئی نداشتند

2 باد فنا ز خاک اثرشان ربود از آنک نقشی بر آب از آتش شهرت نگاشتند

3 نیک اختر آنگروه که بر کار روزگار فکری سزای اهل بصیرت گماشتند

4 اندر جهان چو کفه میزان ز راستی کردند دل تهی ز زر و سر فراشتند

1 از طبیبی شنیده ام روزی کاوستاد بزرگ بود آن مرد

2 گفت آنرا که در شکم ناگاه از غذای غلیظ پیچد درد

3 کر طبیبش معالجی نیکست چشم او را علاح باید کرد

4 زانکه چشم وی آن غذای غلیظ گر همی دید پس چرا میخورد

1 آصف ثانی علاء دولت و دین چون سلیمان جهان بکام تو باد

2 تا بود عمر جاودانت چو خضر چشمه آبحیات جام تو باد

3 زهره ازهر کنیز مجلس تست خسرو سیارگان غلام تو باد

4 زینت و زیب و بهای سکه ملک از لقب فرخ و ز نام تو باد

1 ایدل غم جهان مخور این نیز بگذرد دنیا چو هست بر گذر این نیز بگذرد

2 گر بد کند زمانه تو نیکو خصال باش بگذشت ازین بسی بسر این نیز بگذرد

3 ور دور روزگار نه بر وفق رای تست انده مخور که بیخبر این نیز بگذرد

4 یک حمله پای دار که مردان مرد را بگذشت ازین بسی بتر این نیز بگذرد

1 ایدل آسوده همی باش که باکی نبود گر بروی تو حسودی بحسد می نگرد

2 صبر کن بر حسد و حاسد و دلشاد بزی کان بد اندیش خود از رنج حسد جان نبرد

3 غم مخور کز حسد آتشکده ئی شد دل او که گهی برق زند صاعقه اندر گذرد

4 آتش ار هیچ نیابد که خورش سازد از آن کارش اینست که خون دل خود را بخودد

1 ای نسیم صبحدم بگذر بخاک درگهی کز جلالت با سپهر هفتمین پهلو زند

2 پیش بلقیس سلیمان مرتبت کز خلق او هر نسیمی طعنه ئی بر نافه اهو زند

3 عرضه دار اول زمین بوس رهی زانو زده چون رهی را نیست راه آنکه خود زانو زند

4 پس بگو ای آنکه عدلت هست تا حدیکه نیست شاهباز تند را یارا که بر تیهو زند

1 ایخرد مند اگر شراب خوری با تو گویم که چونش باید خورد

2 تا بخواهد طبیعت می خور چون نخواهد دگر نشاید خورد

1 اقبال را بقا نبود دل بر او مبند عمری که در غرور گذاری هبا بود

2 ور نیست باورت ز من اینک تو خود ببین اقبال را چو قلب کنی لابقا بود

آثار ابن یمین فریومدی

90 اثر از قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی