آنها که درین دوران از ابن یمین فریومدی غزل 96
1. آنها که درین دوران صاحبنظران باشند
چون بر سر کوی او با هم گذران باشند
...
1. آنها که درین دوران صاحبنظران باشند
چون بر سر کوی او با هم گذران باشند
...
1. باز آمد آن نگار که از ما بریده بود
و ز هجر او قرار ز دلها رمیده بود
...
1. بنده ئی کز چو تو شاهی بوی اعزاز رسد
بر مه و مهرش ازینمرتبه صد ناز رسد
...
1. بر برگ گلش سنبل سیراب ببینید
در حقه لعلش گهر ناب ببینید
...
1. با من و دلدار من جز بخت در مجلس مباد
مجلس ما را بغیر دخت رز مونس مباد
...
1. بوئی که ز چین سر زلفت بمن آید
خوشتر ز دم نافه مشک ختن آید
...
1. با ما غم هجران تو ای دوست نه آن کرد
کان قصه توانیم بصد سال بیان کرد
...
1. بازم از دیده در بار گهر میآید
لعلفام است مگر خون جگر میآید
...
1. بر گل سیراب سنبل را چو جولان میدهد
بلبل طبع مرا یاد از گلستان میدهد
...
1. تا سنبل سیراب تو بر لاله گره شد
خورشید تو گفتی که مگر زیر زره شد
...
1. تا سنبل تر بر سمنت جلوه گری کرد
بس غالیه سائی که نسیم سحری کرد
...
1. تا ز پیشم نازنین دلدار شد
بی رخش نور و نوام از کار شد
...