هر کجا صاحبدلی آزاده از ابن یمین فریومدی غزل 84
1. هر کجا صاحبدلی آزاده و فرزانه ایست
در هوای زلف چون زنجیر او دیوانه ایست
...
1. هر کجا صاحبدلی آزاده و فرزانه ایست
در هوای زلف چون زنجیر او دیوانه ایست
...
1. هر سحر بی شام زلفین تو ای حورا صفت
چشمه چشمم پر از گوهر شود دریا صفت
...
1. هرکه با زلف تو اندر دام نیست
همچو من پیوسته بی آرام نیست
...
1. یا رب این پسته شیرین چه شکر گفتارست
و آن چه شکل است و شمایل چه قد و رفتارست
...
1. یا رب این بوی خوش از روضه رضوان برخاست
یا نسیم سحر از ساحت بستان برخاست
...
1. یا رب این بوی خوش از زلف دلارام منست
یا صبا همنفس نافه مشک ختن است
...
1. زهی من وفای تو نا دیده هیچ
بغیر از جفای تو نشنیده هیچ
...
1. ای لعل درفشان تو کرده بیان روح
نام تو داده خلق جهانرا نشان روح
...
1. از روی تو ایمهوش گر پرده بر اندازند
خلقی بهوای دل درپات سر اندازند
...
1. امیدوارم از آنمه که مهربان گردد
اگر حقیقت حال منش عیان گردد
...
1. آن ترک یغمائی نگر دلها بیغما میبرد
آن زلف بی آرام بین کآرام جانها میبرد
...
1. آندم که مرا فرقت آن لعبت چین بود
از غایت تلخی چو دم بازپسین بود
...