پرتو روی تو بر کسوت از ابن یمین فریومدی غزل 37
1. پرتو روی تو بر کسوت خوبی علم است
زلفت از غالیه بر ماه دو هفته رقم است
1. پرتو روی تو بر کسوت خوبی علم است
زلفت از غالیه بر ماه دو هفته رقم است
1. تا بر گل سیراب تو از غالیه خالیست
حقا که مرا تیره تر از خال تو حالیست
1. ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
1. توئی که سایه زلفت شعار خورشیدست
غبار خط تو نقش و نگار خورشیدست
1. جبیب یار پاکدامن مطلع روز منست
دیدن رویش نشان بخت فیروز منست
1. جانا دلم آمد بهوای سر زلفت
در پای تو افتاد بجای سر زلفت
1. چون بت من بر سمن زلف معنبر شکست
رونق کافور شد قیمت گوهر شکست
1. خرامان میرود دلبر تعالی الله چه رفتارست
شکر میبارد از پسته بنا میزد چه گفتارست
1. خوشست آن پسته خندان و خوش آن گفتارت
خوشست آن سرو خرامان و خوش آن رفتارت
1. دلا بدست گرفتی می این چه دستانست
نه می گلست و نه طبعت هزار دستانست
1. در عشق هیچ درد چو درد حبیب نیست
درمان درد عشق بدست طبیب نیست
1. دهن غنچه وشت پسته خندان منست
لب شکر شکنت نیک بدندان منست