شکر میریزد از پسته از ابن یمین فریومدی غزل 240
1. شکر میریزد از پسته نگارم در سخن گفتن
نباشد هیچ طوطی را ازین خوشتر سخن گفتن
1. شکر میریزد از پسته نگارم در سخن گفتن
نباشد هیچ طوطی را ازین خوشتر سخن گفتن
1. صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن
بر دل ما ز خرمی در ز بهشت باز کن
1. عارضست آن یا گل سیراب بر برگ سمن
قامتست این یا قد شمشاد یا سرو چمن
1. کار عشاق است جان در عشق جانان باختن
عشق جانان در حقیقت نیست جز جان باختن
1. گر دلی بودی مرا در طالع و فرمان من
کی زجانان آمدی چندین ستم بر جان من
1. ندانم صبغه الله است یا گلگون شرابست این
چنین رنگین نباشد می مگر لعل مذابست این
1. نگارا عزم آن دارم که گر بر رغم اغیاران
ز راه لطف و دلجوئی در آئی از در یاران
1. یا رب رخ دلدارست یا ماه تمامست این
طوطی شکر افشان شد یا ذوق کلامست این
1. یا رب گلست عارض زیبات یاسمن
یا بر فراز سرو شکفته است یاسمن
1. آبحیات میچکد از لب جانفزای تو
راحت روح میدهد خنده دلگشای تو
1. ای بخوبی رخ تو برده ز خورشید گرو
گشته طاق خم ابروی تو جفت مه نو
1. ای مرا از لب تو شهد و شکر نو بر نو
وز رخ و عکس رخت شمس و قمر نو بر نو