از توأم آرزوی بوس از ابن یمین فریومدی غزل 168
1. از توأم آرزوی بوس و کنارست هنوز
که گلستان تو بی زحمت خارست هنوز
...
1. از توأم آرزوی بوس و کنارست هنوز
که گلستان تو بی زحمت خارست هنوز
...
1. ای خم ابروی تو قبله اصحاب نیاز
جز ترا می نبرند اهل دل از صدق نماز
...
1. نرگس مست تو دارد هوس خواب هنوز
سنبل زلف ترا هست سر تاب هنوز
...
1. ساقیا خیز که گل عزم چمن دارد باز
گوهر کام دل اندر صدف جان انداز
...
1. صبر دل آورد روی از عشق جانان در گریز
جان هم از تن دارد از بیداد او سر در گریز
...
1. خلیلم گو نقاب از رخ برانداز
شکستی بر بتان آذر انداز
...
1. دل بزنجیر سر زلف تو در بستم باز
من دیوانه و از بند خرد رستم باز
...
1. تا سپهر حسن را رخسار تو ماهست و بس
هر سحر در عشق تو کار دلم آهست و بس
...
1. منم از محنت ایام بدانسان که مپرس
و آن بدل میرسدم ز آفت دوران که مپرس
...
1. آمد آنسرو سهی بر گل نشان سنبلش
شد دلم آشفته تر از سنبل او بر گلش
...
1. ای ز جام می عشق تو خرد رفته ز هوش
لب و دندان ترا لعل و گهر حلقه بگوش
...
1. رنگ یاقوت آبدارت خوش
بوی زلفین مشکبارت خوش
...