17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 امیری کو سزای گاه باشد محمد بیک ارغونشاه باشد

2 جهانداری که از اورنگ شاهی چو بر گردون گردان ماه باشد

3 قبا گر ز اطلس گردونش دوزند بقد همتش کوتاه باشد

4 عروس مملکت در عقد غیری اگر روزی بصد اکراه باشد

1 یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است

2 عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است

3 هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد چون دم جانبخش روح الله مسیح مریم است

4 هر گلی کز آب و خاک اوش باشد پرورش خستگان صدمت گردون دونرا مرهم است

1 رسید خسرو عادل بطالع مسعود بمنتهای مراد و بغایت مقصود

2 سر ملوک زمان شهریار روی زمین خدایگان سلاطین وجیه دین مسعود

3 چو آفتاب جهان سروری جهانگیری که باد سایه عالیش تا ابد ممدود

4 جواز بر رخ ماه ار بخط او نبود طریق منزل اول بر او بود مسدود

1 چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند

2 گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند

3 هر کرا مار سر زلفین پر تابش بخست لعل چون تریاق او هم در زمان درمان کند

4 هست خورشید ار بود خورشید را ابرو هلال هست ماه ار مه ز پروین رسته دندان کند

1 هر که را توفیق ایزد یار و دولت یاورست خاکپای آسمانسای تواش تاج سرست

2 این منم یارب که از بیدای حیرت چون کلیم سوی طور عزتم نور تجلی رهبرست

3 سر بشاهی گر برارم عقل را ناید شگفت زآنکه خاک پای تاج ملک و دینم افسرست

4 آن خضر تدبیر کاندر دفع یأجوج ستم باره عدلش بجای سد شاه اسکندرست

1 خبری سوی نگارم بخراسان که برد قصه ذره بدرگاه خور آسان که برد

2 بسوی یوسف مصری که چو جانست عزیز خبر سوخته کوره کنعان که برد

3 قصه من که تواند که بر او برخواند ور بخواند ورقی چند بپایان که برد

4 یا از آن مهر که در جان من از جانانست بهمان مهر و نشانی سوی جانان که برد

1 آنرا که پیشوای دو عالم علی بود نزد خدای منزلتی بس علی بود

2 اقبال دارد آنکه زند دم ز دوستیش بل بندگی قنبرش از مقبلی بود

3 امروز هر دلی که تهی باشد از ولاش روز جزا ز نار سقر ممتلی بود

4 بر اتفاق مرشد و هادی اولیاست از نور اوست مقتبس آنکو ولی بود

1 شاد آنک عیش برطرف بوستان کند وین موسم بهار بفصل خزان کند

2 فصل بهار موسم گلها و لاله هاست فصل خزان حقیقت آنرا بیان کند

3 اطفال باغ فصل خزان گر شوند پیر باد بهار باز ز سرشان جوان کند

4 سرمایه نشاط درین هر دو موسم است شاد آنک او موافقت هر دوشان کند

1 یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است یا دم غالیه زلف دلارام من است

2 نفس روح فزا میدمد از طرف چمن یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است

3 این چه باد است که برخاست بفراشی باغ که ازو فرش چمن پر زگل و نسترن است

4 پیکر لاله برو قطره باران بهار چون مرصع بگهر جام عقیق یمن است

1 دوش بادی مشک‌بو آمد به هنگام سحر گفتم ای خرم نسیم از خلد می‌آیی مگر

2 کز عبیر تست عطر مجلس اصحاب دل وز غبار تست نور چشم ارباب نظر

3 گفت نی کز خلد زینسان خوش نفس نآید نسیم بر جناب سرور گردنکشان کردم گذر

4 صفدر مازندران افراسیاب گرد گیر آن بمردی در جهان چون رستم دستان سمر

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی