17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی

1 این سعادت بین که باز اهل خراسان یافتند وین کرامت بین که از تأیید یزدان یافتند

2 بودشان از آتش محنت جگرها تافته چون خضر در ظلمت غم آب حیوان یافتند

3 با چنان نکبت که در وی غرقه بودند این گروه حیرتم آمد از آن دولت که ایشان یافتند

4 با خرد گفتم که ای فرزانه پیر کاردان از کجا بخت جوان این اهل حرمان یافتند

1 آن پریچهره که صد عاشق زارش باشد همچو من بسته بهر موی هزارش باشد

2 آتشی در دل من قهر تو افروخت چنانک شعله صاعقه برقی ز شرارش باشد

3 سرگلزار ندارم نکنم میل بگل تا مرا پای دل آزرده خارش باشد

4 گنج حسن است رخ او نتوان داد ز دست گر چه از غالیه صد حلقه مارش باشد

1 این سعادت بین که باز اندر زمان آمد پدید وین کرامت بین که ناگه در جهان آمد پدید

2 شد فروزان از سپهر سروری ماه دگر وین جهان پیر را بخت جوان آمد پدید

3 در دریای فتوت از صدف بنمود روی گوهر کان کرم ناگه زکان آمد پدید

4 از بر سرو سهی شاخی بگردون سر کشید میوه ئی ز آن شاخ سرکش ناگهان آمد پدید

1 ایدل بیار مژده که شاه جهان رسید فرمانده ملوک زمین و زمان رسید

2 شاه جهان طغایتمور خان که ملک را چون او رسید با تن آزرده جان رسید

3 چون عز پایبوس شهنشاه یافت تخت پایش ز قدر بر سر هفت آسمان رسید

4 از خرمی بسان دل گل گل دلم بشکفت چون شهنشه گیتی ستان رسید

1 امیری کو سزای گاه باشد محمد بیک ارغونشاه باشد

2 جهانداری که از اورنگ شاهی چو بر گردون گردان ماه باشد

3 قبا گر ز اطلس گردونش دوزند بقد همتش کوتاه باشد

4 عروس مملکت در عقد غیری اگر روزی بصد اکراه باشد

1 بار دگر زمانه مراد دلم بداد گردون ز کار بسته من بندها گشاد

2 هر چند یکدو روز ز گلزار مکرمت دورم فکند و بر سر آن خارها نهاد

3 بازم بسوی مرکز عز و شرف رساند یعنی جناب داور و دارای دین و داد

4 نوئین عهد خسرو عادل که وصف او سطح بسیط خاک بپیمود همچو باد

1 با شاه بین چه مرحمتست این که حق نمود دنیاش داده بود کنون دین بر آن فزود

2 دادش کلیم وار ز بیدای شک خلاص نور یقین ز وادی ایمن بمن نمود

3 حالش بدان رسید که ناگه بگوش هوش توبوا الی الله از لب کر و بیان شنود

4 مصحف گشاد و دولت و اقبال بهر فال در خط اول آیت الصلح خیر بود

1 ترک من بر سطح مه خطی مدور می‌کشد دور بادا چشم بد الحق که در خور می‌کشد

2 می‌نهد بر سبزه پرچین گرد گل گویی مگر در خم قوس قزح خورشید خاور می‌کشد

3 خط سبزش را توان گفتن که خضر دیگرست گر خضر آب حیات از حوض کوثر می‌کشد

4 تا فذالک یافتش در جمع خوبان روزگار خط ترقین بر عذار ماه انور می‌کشد

1 چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند

2 گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند

3 هر کرا مار سر زلفین پر تابش بخست لعل چون تریاق او هم در زمان درمان کند

4 هست خورشید ار بود خورشید را ابرو هلال هست ماه ار مه ز پروین رسته دندان کند

1 خبری سوی نگارم بخراسان که برد قصه ذره بدرگاه خور آسان که برد

2 بسوی یوسف مصری که چو جانست عزیز خبر سوخته کوره کنعان که برد

3 قصه من که تواند که بر او برخواند ور بخواند ورقی چند بپایان که برد

4 یا از آن مهر که در جان من از جانانست بهمان مهر و نشانی سوی جانان که برد

آثار ابن یمین فریومدی

17 اثر از قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ابن یمین فریومدی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی