1 قاضی پسرش در رمضان خورد شراب وآنگه به لواط کرد بیچاره شتاب
2 ای زمره اسلام بگویید جواب کافر به اگر چنین مسلمان خراب
1 ای خلعت فاستقم ببالای تو راست بر تارک تو تاج لعمرک زیباست
2 چون روی تو بر بام فلک مهر نیافت چون قد تو بر طرف چمن سرو نخاست
1 بالای خوشت به سرو می ماند راست همچون قد تو زباغ شمشاد نخاست
2 چشم سیه فتنه گرت عین بلاست چین سر زلف شکن مشک خطاست
1 در خانه تو مزاج مرزنگوش است وز خط تو افتاب کحلی پوش است
2 گویی که دواتت ظلماتست کزو خضر قلم ترا دهان پر نوش است
1 اسرار غم عشق بگنجینه ماست دردانه غم در صدف سینه ماست
2 با هر که در آمیختم از من بگریخت جز غم که حرف و یار دیرینه ماست
1 آن رفته ز چشم و مانده در دل چونست آن شکل ظریف و آن شمایل چونست
2 نرگس بمیان آب خرم باشد آن نرگس آبدار در گل چونست
1 عنبر اثری ز فضله خامه توست بوی خط تو در شکن نامه توست
2 چون فضله نحل سر به سر عین شفاست آن رشحه که اندر گلوی خامه توست
1 خوش وقت بهار و سبزه و دامن کشت با پسته دهن شکر لب حور سرشت
2 در باغ مراد ما چنین سرو نرست بر خاک امید ما کس این دانه کشت
1 ایام نشاط و شادمانی بگذشت دوران مراد و کاردانی بگذشت
2 فریاد که عمر و زندگانی بنماند هیهات که عالم جوانی بگذشت
1 فریاد که آن یار پسندیده برفت ناکرده وداع ما و نادیده برفت
2 دل را به که آرام دهم مسکین من کآرام دل و روشنی دیده برفت