18 اثر از غزلیات ابن حسام خوسفی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ابن حسام خوسفی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار ابن حسام خوسفی / غزلیات ابن حسام خوسفی

غزلیات ابن حسام خوسفی

1 دل اگر رود ز حریم کوی تو ای صنم به کجارود؟ عجبا کسی که مقیم شد به بهشت عدن کجا رود

2 چو نه از خطا به نسیم مشک دلم مقید زلف تست تو رها مکن که ز چین زلف تو گر رود به خطا رود

3 ز شمیم طرّه ی عنبرین تو شمّه ای به صبا رسید که نسیم او همه شب زبوی خوش تو غالیه سا رود

4 به زیارت دل خستگان ز ره صفا گذری بکن چه کسی که او به طواف کعبه ی حق رود به صفا رود

1 به جرعه ای که ز جام جهان نما بخشند کرشمه ایست که صد جام جم به ما بخشند

2 نصیبه ای به گدایان مگر حواله شود در ان مقام که صد گنج بی بها بخشند

3 به تیغ غمزه ی خوبان بنه سر تسلیم که کشتگان چنین تیغ را بقا بخشند

4 زغیر قطع نظر کن که چشم ان داری که از مکاشفه ی وحدتت لقا بخشند

1 بی‌نیازی تو و ما بهر نیاز آمده‌ایم رفته بودیم ز کوی تو و باز آمده‌ایم

2 روی دل در طرف زاویهٔ تحقیق است ما بر این رو[ی] نه بر وجه مجاز آمده‌ایم

3 دوش الطاف تو چون بنده‌نوازی می‌کرد گفت: باز آی که ما بنده‌نواز آمده‌ایم

4 بی‌جواز خط تو رفتن ما ممکن نیست رُقعه‌ای ده که به امید جواز آمده‌ایم

1 الا یا ساقی البَزم الحَقیق أدر کأسأ دهاقاً من رحیق

2 شرابٌ سائقٌ للشاربینا تشابه لونها لون العقیق

3 وفکُر خیال لعلکَ لی دقیقً دقیقُ الفکر فی فکر الدّقیق

4 مرادک واسعً فاطلب تَجدها فإنَّ الکسل آتٍ باالمضیق

1 بس که یاد آن لب و دندان چون دُر می‌کنم دامن از اشک چو مروارید تر پُر می‌کنم

2 سال‌ها سودای ابروی تو در سر داشتم بار دیگر آن خیال کج تصور می‌کنم

3 از وجودم تا عدم مویی نماند در میان در میانه چون به باریکی تفکُّر می‌کنم

4 باد را مگذار بر زلفت وزیدن زانکه گر در سر زلف تو پیچد من تغیُّر می‌کنم

1 مارا به غیر یاد تو اندر ضمیر نیست دل را دگر ز صحبت جانان گریز نیست

2 یاران ملامت من عاشق رها کنید کاین مبتلای عشق نصیحت پذریر نیست

3 دل عاشق است و پند نمی گیرد اندرو بر وی مگیر زان که برو جای گیر نیست

4 بر من کمان ابروی مشکین چه می کشی خوش خوش بکش به غمزه که حاجت به تیر نیست

1 چو زلف دوست بباید شبی سیاه و دراز که با خیال رخت در درون پرده ی راز

2 دل شکسته ی آشفته ی پریشان حال تطاول سر زلفت به شرح گوید باز

3 فرو گرفت غم دل فضای سینه ی من کجاست ساقی گلرخ شراب غم پرداز

4 به عشوه عربده با روزگار نتوان کرد که دهر عشوه فرو شست وچرخ عربده ساز

1 مژده ای دل مر ترا کآرامش جان می‌رسد خَه خَه ای جان زنده شو چون بوی جانان می‌رسد

2 بَخ بَخ ای آدم ترا کایّام ناکامی گذشت کز یزید خوش‌خبر پیغام رضوان می‌رسد

3 سر برآر ای ساکن بیت‌الحزن تا بشنوی بوی پیراهن که از یوسف به کنعان می‌رسد

4 ای صبا فرّاشی فرش سبا کن دم به دم خاصه چون هدهد به درگاه سلیمان می‌رسد

1 خرم دل آن کس که به غم های تو شاد است الّا غم رخسار تو غم ها همه باد است

2 بگشا گره از ابروی مشکین که ببینند کاندر خم ابروی تو پیوسته گشاد است

3 در طلعت تو صنع الهی بتوان دید گویی مگر آیینه سکندر به تو داده‌ست

4 چندین ارنی گوی به اطوار دوانند عکسی مگر از روی تو به کوه فتاده‌ست

1 خرم تر از رخت به چمن گل نیافتند خوشبوی تر زموی تو سنبل نیافتند

2 از ناله ام منال که بازار حسن گل ده روزه بی ترنّم بلبل نیافتند

3 بنیان عمر و قصر حسات ار چه محکم است بی اختلال باد تزلزل نیافتند

4 ازهر وسیله ای که به مقصود قایدست بهتر زلطف دوست توسل نیافتند

آثار ابن حسام خوسفی

18 اثر از غزلیات ابن حسام خوسفی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات ابن حسام خوسفی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی