مرا چه قرب که در انتظار از ابن حسام خوسفی غزل 133
1. مرا چه قرب که در انتظار روی تو باشم
همین تمام که بر رهگذار کوی تو باشم
1. مرا چه قرب که در انتظار روی تو باشم
همین تمام که بر رهگذار کوی تو باشم
1. گفتم از سلسله ی موی تو پرهیز کنم
چون کنم بسته ی آن حلقه ی مشکین رسنم
1. روز الست جرعه عشقت چشیدهایم
قالو بلی به گوش ارادت شنیدهایم
1. در سر هوس غمزه جادوی تو دارم
پیوسته نظر بر خم ابروی تو دارم
1. بس که یاد آن لب و دندان چون دُر میکنم
دامن از اشک چو مروارید تر پُر میکنم
1. به رویت گر نظر کردیم ، کردیم
بکویت گر گذر کردیم ، کردیم
1. چو زلف خود فرو مگذار کارم
که چون زلفت پریشان روزگارم
1. طرفه طوطیّ شکّرستانیم
عندلیب هزار دستانیم
1. بینیازی تو و ما بهر نیاز آمدهایم
رفته بودیم ز کوی تو و باز آمدهایم
1. گرچه بس منفعل از شرم گناه آمدهایم
تکیه بر مرحمت لطف اله آمدهایم
1. سرو دلجویست یا شمشاد یا بالاست آن
راست گویم هرچه من گویم از ان بالاست آن
1. بی نیازی از نیاز ما چه استغناست این
جور کم کن بر دلم کآخر نه از خاراست این