من مرغ آشیانه قسدم از ابن حسام خوسفی غزل 157
1. من مرغ آشیانه قسدم به دام تو
ز آرامگه رمیده و یک چند رام تو
...
1. من مرغ آشیانه قسدم به دام تو
ز آرامگه رمیده و یک چند رام تو
...
1. چون بلا نیست بی مشیَّت او
دل نهادیم بر بلیَّت او
...
1. نگار من که میان بسته ام به خدمت او
هزار شکر که مستظهرم بهمَّت او
...
1. بلبل از شاخ گل زند هوهو
نغمه کبک و بانگ تیهو هو
...
1. ای به جبین و هر دو رخ زهره یکی و ماه دو
بر دلم از قد و خدت خانه یکی و ماه دو
...
1. مپیچ در سر زلف و بنفشه تاب مده
حجاب ظلمت شب را به آفتاب مده
...
1. شب است و خال تو اندر خیال چشم سیاه
کمند زلف تو دامست و بخت من گمراه
...
1. نظری سوی به ما کن صنما گاه به گاه
کان دو رخساره ببینیم مگر ماه به ماه
...
1. دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه
حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه
...
1. کَالبَدر مَحیَّاک مِن الحُسنِ تلآلآ
الله ُ مَعَک زادکَ حُسناً و جَمالا
...
1. شبی به پیش تو خواهم نشست روی بروی
تطاول سر زلفت بگفت موی به موی
...
1. بت گلعذار اگر ز ره کرمی بما گذری کنی
چه شود بجانب ما اگر به کرشمه ای نظری کنی
...