آثار بیدل دهلوی

صفحه 88 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 شوق تو به مشت پرم آتش زد و سر داد پرواز من آیینهٔ امکان به شرر داد

2 از یک مژه شوقی که به آن جلوه ‌گشودم بر هر بن مو حیرتم آغوش دگر داد

3 صد چاک زد آیینه ز جوهر به‌ گرببان اظهارکمال اینقدرم داد هنر داد

4 ما بیخبران رنگ اثر باخته بودیم از رفتن دل‌گرد خرام که خبر داد

1 همت ‌از هر دو جهان ‌جست ‌و ز دل در نگذشت موج بگذشت ز دریا و ز گوهر نگذشت

2 آمد و رفت نفس‌،‌گرد پی یکتایی‌ست کس درین قافله از خویش مکرر نگذشت

3 شمع بر سر همه جا دامن خاکستر داشت سعی پرواز ضعیفان ز ته پر نگذشت

4 ختم‌گردید به بیمار وفا شرط ادب ما گذشتیم ولی ناله ز بستر نگذشت

1 سعی روزی داشتم آخر ندامت پیش رفت آسا هر سود‌ن ‌دست‌اندکی ‌ز خویش رفت

2 عالم اسباب هستی چون عدم چیزی نداشت هر که ‌را دیدیم درویش آمد و درویش رفت

3 آه از آن مغرور بی‌دردی ‌کزین ماتمسرا همچو اشک‌دیدهٔ بی‌نم تغافل‌کیش رفت

4 صد سحر شور تبسم‌ داشت لعلش‌ لیک حیف این نمک پر بیخبر از سینه‌های ریش رفت

1 خلقی از پهلوی قدرت قصر و ایوان کرد طرح ما ضعیفان طرح کردیم آنچه نتوان‌کرد طرح

2 سر به زانوی دل از ب‌ی‌دستگاهی خفته‌ایم جامه‌ عریانی ما این گریبان‌ کرد طرح

3 بی‌تعلق عالمی دامان دشت ناز داشت آرزوی خان و مان‌پرداز زندان‌ کرد طرح

4 تاکجا از طبع سرکش باید ایمن زیستن چون ‌کمان ‌این ‌جنگجو در خانه ‌میدان ‌کرد طرح

1 ماییم و خاک و وعده گه انتظار و هیچ تا فرصتی نمانده شود آشکار و هیچ

2 خمیازه ساغریم در این انجمن چو صبح عمری‌ست می‌کشیم و بال و خمار و هیچ

3 آیینه‌دار فرصت نظاره‌ای که نیست بوده‌ست‌ چون ‌شرر به ‌عدم‌ یک دچار و هیچ

4 عالم تأملی‌ست ز رمز دهان یار پنهان وگفتگوی عدم آشکار و هیچ

1 داد عشق از بی‌نیازی در من طفلانم به یاد سرخط معنی‌ست پیش چشم و می‌خوانم به یاد

2 شرم بی‌دردی مگر بر جبهه‌ام چیند عرق تا بماند ننگ خشکی‌های مژگانم به یاد

3 می‌فشارد تنگی این خانه مجنون مرا گر نباشد وسعت‌آباد بیابانم به یاد

4 در فراموشی مگر جمعیتی پیدا کنم ورنه چون موی سر مجنون پریشانم به یاد

1 شب‌که توفان جوشی چشم ترم آمد به یاد فکر دل‌ کردم بلای دیگرم آمد به یاد

2 با کدامین آبرو خاک درش خواهی شدن داغ شو ای جبهه دامان ترم آمد به یاد

3 نقش پایی‌ کرد گل بیتابی ا‌م در خون نشاند پهلویی بر خاک دیدم بسترم آمد به یاد

4 ذره را دیدم پرافشان هوای نیستی نقطه‌ای از انتخاب دفترم آمد به یاد

1 زهی مخموری عالم گلی از حسرت جامت زبان ها تا نگین ساغرکش خمیازه ی نامت

2 که می‌داند حریف ساغر وصلت که خواهد شد که ما پیمانه پرگردیم از سر جوش پیغامت

3 به توفانخانه‌ی خورشید وصلت ره نمییابد ز هستی تا گسستن نیست‌، نتوان بست احرامت

4 کنون ‌کز پردهٔ رنگم به چندین جلوه عریانی چه مقدار آن قبای ناز تنگ آمد بر اندامت

1 خواری ‌ست به هرکج‌ منش از راست‌ روان بحث بر خاک فتد تیر چو گیرد به‌کمان بحث

2 گویایی آیینه بس است از لب حیرت حیف است شود جوهر روشن ‌گهران بحث

3 تمکین چقدر خفت دل می‌کشد اینجا کز حرف بد و نیک ‌کند کوه ‌گران بحث

4 با تیشه چرا چیره شود نخل برومند با خم شده قامت مکن ای تازه‌جوان بحث

1 ای پر فشان چون بوی‌گل بیرنگی از پیراهنت عنقا شوم تاگرد من یابد سراغ دامنت

2 با صد حدوث‌کیف وکم از مزرع ناز قدم یک ریشه برشوخی نزد تخم دو عالم خرمنت

3 تنزیه صد شبنم حیاپروردهٔ تشبیه تو جان صد عرق آب بقاگل‌کردهٔ لطف تنت

4 تجدید ناز آشفتهٔ رنگ لباس آرایی‌ات بی‌پردگی دیوانهٔ طرح نقاب افکندنت

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی