آثار بیدل دهلوی

صفحه 85 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 زندگانی‌ست‌ که جز مرگ سرانجام نداشت گر نمی‌بود نفس‌، صبح‌کسی شام نداشت

2 دل پرکار هوس متهم غیرم کرد ساده تا بود نگین‌، غیر نگین نام نداشت

3 قدردان همه چیز آینهٔ منتظری‌ست دردم از حاصل وصلیست که پیغام نداشت

4 مایهٔ‌ عاریت و صرف‌ طرب جای حیاست گل سر و برگ شکفتن به زر وام نداشت

1 فرصت نظاره تا مژگان گشودن درگذشت تیغ برقی بود هستی آمد و از سر گذشت

2 وحشتی زین‌بزم چون‌شمعم به خاطر درگذشت چین دامن آنقدرها موج زد کز سرگذشت

3 بربنای ما فضولی خشت تمکینی نچید آرزو چون فربهی زین پهلوی لاغرگذشت

4 امتحان هرجا عیار قدر رعنایی گرفت سرنگونی صد سر و گردن ز ما برتر گذشت

1 راحت‌ کجاست گر دلت‌ از خویش رسته نیست درآتش است نعل سپندی‌که جسته نیست

2 جز وحشت از متاع جهان برنداشتیم بر ما مبند تهمت باری ‌که بسته نیست

3 دیوانهٔ تصرف دشت محبتم خاری نیافتم‌که به پایی شکسته نیست

4 صد رنگ جیب غنچه وگاب واشکافتیم رنگینیی به الفت دلهای خسته نیست

1 آغاز نگاهم به قیامت نظری داشت واکردن مژگان چراغم سحری داشت

2 خوابم چه خیال است به گرد مژه گردد بالین من‌گم شده آرام پری داشت

3 چشمی به تحیرکدهٔ دل نگشودیم آیینه همین خانهٔ بیرون دری داشت

4 ما بیخبران بیهده بر ناله تنیدیم تا دل نفس سوخته هم نامه‌بری داشت

1 هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت گرد به باد رفتهٔ من رقص حال داشت

2 روزی که عشق زد رقم ناتوانی‌ام چون خامه استخوان تنم مغز نال داشت

3 رازم ز بی‌نقابی اظهار اشک شد عریانی اینقدر عرق انفعال داشت

4 درکیش عشق ساز رهایی ندامت است افسوس طایری ‌که به دام تو بال داشت

1 تو آفتاب و جهان جزبه جستجوی تو نیست بهار در نظرم غیر رنگ و بوی تو نیست

2 ازین قلمرو مجنون‌کسی نمی‌جوشد که نارسیده به‌فهمت درآرزوی تو نیست

3 خروش‌کن‌فیکون در خم ازل ازلی‌ست نوای‌کس به خرابات های و هوی تو نیست

4 ز دور باش ادب خیز حکم یکتایی غبارما همه‌گرخون شود به‌کوی تونیست

1 ز خویش‌ مگذر اگر جوهرت‌ شناسایی‌ ست که خو‌‌دپرستی عالم‌، بهار یکتایی‌ست

2 نه‌ گلشنی‌ست به پیش نظر، نه دشت و نه در بلندی مژه ا‌ت منظر خودآرایی‌ست

3 بهار رمز ازل تا چه وقت گیرد رنگ هنوز نغمهٔ نی تشنهٔ لب نایی‌ست

4 مگیر ز غیب برآییم‌ تا عیان گردیم ز خود نشان چه دهد قطره‌ای‌ که دریایی‌ست

1 درگلشن هوس‌که سراغ‌گلیش نیست گریأس نوحه سربکند بلبلیش نیست

2 آن ساز فتنه‌ای‌که تو محشر شنیده‌ای زیر و بم توگر نبود غلغلیش نیست

3 دیدیم حسن ساختهٔ اعتبار جاه هرگاه بی‌نطاقه شود کاکلیش نیست

4 یارب به حال مفلسی خواجه رحم‌کن بیچاره خربه عرض چه نازد جلیش نیست

1 مبتذل صبح و شام تازگی‌ آرنده نیست مسخرهٔ روزگار آنقدرش خنده نیست

2 آینه در پیش‌ گیر محرم تحقیق باش غیر ز خود رفتنت پیش تو آینده نیست

3 وشت طور زمان لمعهٔ برق است وبس علت‌ کوری‌ست‌ گر چشم تو ترسنده نیست

4 صافدلان فارغند شکوه ارهام چند گر دلت از خود پر است آینه شرمنده نیست

1 طاس این نرد اختیاری نیست هرچه آورد اختیاری نیست

2 بر هوا بسته‌اند محمل ما کوشش گرد اختیاری نیست

3 همه مجبور حکم تقدیریم کرد و ناکرد اختیاری نیست

4 از بهار و خزان عالم رنگ سرخ تا زرد اختیاری نیست

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی