آثار بیدل دهلوی

صفحه 76 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 به‌دست و تیغ‌کسی خون من حنابسته‌ست به حیرتم‌که عجب تهمت بجا بسته‌ست

2 ز جیب ناز خطش سر برون نمی‌آرد ز بسکه عهد به خلوتگه حیا بسته‌ست

3 زه قبای بتی غنچه‌کرد دلها را که حسنش ازرگ‌گل بند بر قبا بسته‌ست

4 غبار من همه تن بال حسرت است اما ادب همان ره پرواز مدعا بسته‌ست

1 جزخون‌دل زنقد سلامت به دست نیست خط امان شیشه به غیر از شکست نیست

2 آرام عاشق آینه‌پردازی فناست مانند شعله‌ای‌که زپا تا نشست نیست

3 خلقی به وهم خویش پرافشان وحشت است لیک آنقدر رمی‌که‌کس از خویش رست نیست

4 بنیاد عجز ریختهٔ رنگ سرکشی‌ست در طره‌ای‌که تاب ندارد شکست نیست

1 درپیچ و تاب‌گیسوتا شانه را عروسی‌ست سیر سواد زنجیر دیوانه را عروسی‌ست

2 بی‌گریه نیست ممکن تعمیر حسرت دل تا سیل می‌خرامد ویرانه را عروسی‌ست

3 دریا گهر فروش است از آرمیدن موج گرآرزوبمیرد فرزانه را عروسی‌ست

4 عیش و نشاط امکان موقوف غفلت ماست تا ما سیاه‌مستیم میخانه را عروسی‌ست

1 زین دو شرر داغ دل هستی ما عبرتیست کاغذ آتش زده محضر کم‌فرصتیست

2 زیر فلک آنقدر خجلت مهلت مبر زندگی خضر هم یک دو نفس تهمتیست

3 آن همه پاینده نیست غلغل جاه و حشم کوس و دهل‌ هرکجاست ‌چون ‌تب‌غب نوبتیست

4 خاک ز سعی غبار بر فلکش نیست بار سجده غنیمت شمار عالم دون همتی ست

1 دیده حیرت نگاهان را به مژگان ‌کار نیست خانهٔ آیینه در بند در و دیوار نیست

2 انقیاد دور گردون برنتابد همتم همچو مرکز حلقهٔ‌گوشم خط پرگار نیست

3 ناتوانی سرمه در کار ضعیفان می‌کند رنگ ‌گل را درشکست خود لب اظهار نیست

4 می‌کشد بی‌مغز، رنج از دستگاه اعتبار جز خم و پیچ از بزرگی حاصل دستار نیست

1 ناله‌ها داریم و کس زین انجمن آگاه نیست آنچه دل می خوهد از اظهار مطلب آه نیست

2 امتحان صد بار طی‌کرد از زمین تا آسمان هیچ جا چون ‌گوشهٔ بی‌مطلبی دلخواه نیست‌

3 عالمی چون موج گوهر می‌رود غلتان ناز پیش پای ما تأمل ‌گر نباشد چاه نیست

4 هرچه را از دور می بینی سیاهی می‌کند سعی بینش‌گر قریب افتدکلف در ما یست

1 غنچه در فکر دهانت ‌گوشه‌گیر خسته‌ای‌ست گوهر ازسودای لعلت سر به دامن بسته‌ای‌ست

2 نسبت خاصی‌ست اهل عشق را با جور حسن زخم ما و تیغ نازت ابروی پیوسته‌ای‌ست

3 چرب و نرمی درکلام عاشقان پرورده‌اند نغمهٔ منقار مرغان تو مغز پسته‌ای‌ست

4 سرکشان از قید دام خاکساری فارغند از کمان طوق قمری سرو تیر جسته‌ای ‌ست

1 خواب را‌در دیدهٔ حیران عاشق بار نیست خانهٔ خورشید را با فرش مخمل‌کار نیست

2 عشق مختار است با تدبیر عقلش‌کار نیست این‌کنم یا آن‌کنم شایستهٔ مختار نیست

3 شعلهٔ آواز ما در سرمه بالی می‌زند شمع را از ضعف رنگ ناله در منقار نیست

4 حسن یکتایی وآغوش دویی، رهم است وهم تا تو از آیینه می‌یابی اثر دیدار نیست

1 بسکه مستان را به قدر میکشیها آبروست می‌زند پهلو به‌گردون هرکه بر دوشش سبوست

2 هر دلی‌کز غم نگردد آب پیکانست و بس هرسری‌کز شور سودا نشئه نپذیردکدوست

3 از شکست دل به جای نازکی خوابیده‌ایم بر سر آواز چینی سایهٔ دیوار موست

4 برنمی‌آید به جز هیچ از معمای حباب لفظ‌ماگر واشکافی‌معنی‌حرف مگوست

1 دل را به خیال خط او سیر فرنگیست این آینه صاحب‌نظر از سرمهٔ زنگیست

2 غافل مشو از سیر تماشاگه داغم هر برگ گلی زین چمن آیینهٔ زنگیست

3 در گلخن وحشتکدهٔ فرصت امکان دودی‌، شرری چند شتابی و درنگیست

4 چون بشکند این ساز، چه خشم و چه مدارا زیر و بم تار نفست صلحی و جنگیست

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی