آثار بیدل دهلوی

صفحه 75 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 صفای حال ما مغشوش رنگیست عدم ‌را نام هستی سخت ننگیست

2 ز قید سخت جانیها مپرسید شرار ما قفس فرسوده سنگیست

3 به هر جا بال عجز ما گشودند پر پرواز نقش پای لنگی ‌ست

4 نواهایی که دارد ساز زنجیر ز شست شهرت‌مجنون خدنگیست

1 زین عبارات جنون تحقیق بی‌ناموس نیست شیشه ‌گو صد رنگ‌ توفان‌ کن پری طاووس نیست

2 اتحاد آیینه‌دار، رنگ اضدادست و بس هر کجا لبیک وادزدد، نفس ناقوس نیست

3 لفظ و معنی‌ گیر خواهی ظاهر و باطن تراش رشته‌ای جز شمع در پیراهن فانوس نیست

4 تا تجدد جلوه دارد شبههٔ معنی بجاست کس چه فهمد این عبارتها یکی مأنوس نیست

1 نیاز نامهٔ ما عرض سجده عنوانیست ز خامه آنچه برون ریخت نقش پیشانیست

2 درین جریده به تسخیر وحشیان خیال صریر خامه نفس‌سوزی پریخوانیست

3 سروش انجمن عشق این ندا ‌دارد که هر چه می‌شنوی نغمهٔ تو می‌دانیست

4 چه جلوه‌ها که از این انجمن نمی‌گذرد چه جلوه‌ها که از این انجمن نمی‌گذرد

1 حضورکلبهٔ فقر از تکلفات بری‌ست چراغ ما زسر شام تا سحرسحری‌ست

2 سر امید اقامت در این بساط کراست چوشمع مرکزرنگیم ورنگها سفری‌ست

3 صدای تست کزین‌کوه باز می‌گردد به ناله رنج مکش در مزاج سنگ‌کری‌ست

4 زمان فتنهٔ آفاق انتظاری نیست بهوش باش‌که هر ماه دورها قمری‌ست

1 موج جنون می‌زند، اشک پریشان ‌کیست ناله به دل می‌خلد بسمل مژگان ‌کیست

2 پای روان وداع‌، راه به ‌کوی ‌که برد دست به دل بسته‌ام‌، محرم دامان ‌کیست

3 یاد خرام توام‌، می‌برد از خویشتن قامت برجسته‌ات‌، مصرع دیوان کیست

4 دیده‌گر از جلوه‌ات میکدهٔ نار نیست اشک چکیدن خرام لغزش مستان‌ کیست

1 امروز دور صحبت وقف ستم ایاغی‌ست قلقل ترنگ میناست از بسکه نشئه باغی‌ست

2 الزام و انفعال است شرط وفاق احباب دلبستگی‌که دارند با یکدگر جناغی‌ست

3 از طبع نکته‌سنجان انصاف‌کرده پرواز از بسکه خرده‌گیرند تحسینشان‌کلاغی‌ست

4 در دوستان شکایت هنگام گرم دارد هرجاخموشیی‌هست‌از شکوه‌بی‌دماغی‌ست

1 عجز ما چندین غبار از هرکمین برداشته‌ست آ‌سمان را هم‌ که می‌بینی زمین برداشته‌ست

2 حق سعی ریشه بسیار است بر نخل بلند پای درگل رفته ما را اینچنین برداشته‌ست

3 کوشش بیهوده خلقی را به‌ کلفت غوطه داد موج در خورد تلاش‌، از بحر، چین برداشته‌ست

4 تا نفس زد تخم خواب ریشه‌ها گردید تلخ دل جهانی را به فریاد حزین برداشته‌ست

1 ادب نه‌کسب عبادت نه سعی حق‌طلبی‌ست به غیر خاک شدن هرچه هست بی‌ادبی‌ست

2 ز بیقراری نبض نفس توان دانست که عمرآهوی وحشت‌کمند بی‌سببی‌ست

3 خمار جام تسلی شکستن آسان نیست ز ناله تا به خموشی هزار تشنه‌لبی‌ست

4 تغافل‌، آینه‌دار تبسم است اینجا به عرض چین نتوان‌گفت ابروش غضبی‌ست

1 تا به مطلوب رسیدن‌کاریست قاصدان دوری ره طوماریست

2 مپسندید درازی به نفس که زبان تا نگزد لب‌، ماریست

3 بوی گل تشنهٔ تألیف وفاست غنچهٔ پاس نفس بیماریست

4 کو وفا تاکسی آگاه شود که محبت به‌گسستن تاریست

1 حیرت دمیده‌ام گل داغم بهانه‌ای‌ست طاووس جلوه‌زار تو آیینه خانه‌ای‌ست

2 غفلت نوای حسرت دیدار نیستم در پردهٔ چکیدن اشکم ترانه‌ای‌ست

3 درد سر تکلف مشاطه بر طرف موی میان ترک مرا بهله شانه‌ای‌ست

4 حسرت‌کمین وعدهٔ وصلی‌ست حیرتم چشم به هم نیامده‌گوش فسانه‌ای‌ست

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی