از ره و منزل تحقیق اگر دوری از بیدل دهلوی غزل 796
1. از ره و منزل تحقیق اگر دوری نیست
جستن خانهٔ خورشید بجزکوری نیست
1. از ره و منزل تحقیق اگر دوری نیست
جستن خانهٔ خورشید بجزکوری نیست
1. فریاد که در عالم تحقیق کسی نیست
یک خانهٔ عنقاست که آنجا مگسی نیست
1. سرو چمن دل الف شعلهٔ آهیست
سرسبزی این مزرعه را برق گیاهیست
1. عنقا سراغم از اثرم وهم و ظن تهیست
در هر مکان چو نقش نگین جای من تهیست
1. بیساز انفعال سراپای من تهیست
چون شبنم ازوداع عرق جای من تهیست
1. برگ طربم عشرت بیبرگ و نواییست
چون آبله بالیدنم از تنگقباییست
1. در ربط خلق یکسر ناموسکبریاییست
چونسبحه هر اینجا در عالم جداییست
1. ز خویش مگذر اگر جوهرت شناسایی ست
که خودپرستی عالم، بهار یکتاییست
1. هرچند درین گلشن هرسو گل خودروییست
از خون شهیدانت در رنگ حنا بوییست
1. گرمرفتاری که سر در راه آن یکتا گذاشت
گام اول چون شرر خود را به جای پا گذاشت
1. نیشی تا علم همت عنقا برداشت
کلهی بود که ما را ز سرما برداشت
1. یک شبم در دل نسیم یاد آن گیسو گذشت
عمر در آشفتگی چون سر به زیر مو گذشت