آثار بیدل دهلوی

صفحه 65 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 تا فلک درگردش است آفت به‌هرسوهاله است در مزاج آسیا چندین شرر جواله است

2 یأس‌کن خرمنگه درگشت امید زندگی ریزش یک مشت دندان حاصل صدساله است

3 زین چمن با درد پیمایی قناعت‌کرده‌ایم جام‌گل تسلیم یاران ساغر ما لاله است

4 با بزرگیهای شیخ آسان‌که می‌گردد طرف پیش این جاسوس رعنا سامری‌گوساله است

1 چون سپند آرام جسم دردناکم ناله است برق جولانی‌که خواهد سوخت پاکم ناله است

2 صد گریبان نسخهٔ رسوایی‌ام اما هنوز یک الف ازانتخاب مشق چاکم ناله است

3 از علمداران یأسم‌، کار اقبالم بلند کز سمک تا عالم اوج سماکم ناله است

4 کس نمی‌فهمد زبان خاکساریهای من ورنه هرگردی‌که می‌خیزد ز خاکم ناله است

1 واژگونی بسکه با وضعم قرین‌کردیده است سرنوشتم نیز چون نقش نگین گردیده است

2 عمرها شد چون نگاه دیده آیینه‌ام حیرت دیدار حصن آهنین‌ گردیده است

3 داشتم چون صبح‌ گیر و دار شور محشری کز غم‌ کم فرصتی آه حزین‌ گردیده است

4 هیچ وضعی همچو آرامیدگی مقبول نیست شعله هم از داغ‌ گشتن دلنشین ‌گردیده است

1 چون حبابم‌شیشهٔ دل هرکجا خواهد شکست آن سوی‌نه محفل امکان صدا خواهد شکست

2 ناتوانی گر به این سامان بساط‌آرا شود عالمی طرف‌کلاه از رنگ ما خواهد شکست

3 سعی افسرگر سر ما را ز سودا وانداشت آبله در دامن تسلیم پا خواهد شکست

4 صبرکن ای شیشه بر سنگ جفای محتسب گردن این دشمن عشرت‌، خدا خواهد شکست

1 زندگی نقد هزار آزارست هرقدر کم شمری بسیارست

2 دل جمعی که توان گفت کجاست غنچه هم یک سر و صد د‌ستارست

3 به شمار من و ما خرسندیم چه توان‌کرد نفس بیکارست

4 اثر سعی کدام آبله‌ پاست خار این ره مژه خونبارست

1 نه دیر مانع و نی‌کعبه حایل افتادست ره خیال تو در عالم دل افتادست

2 فسون عشق به جام نیاز، ناز چه ریخت که حسن سرکش و آیینه غافل ‌افتادست

3 حساب سایه و خورشید تا ابد باقیست ادب‌پرستی و دیدار مشکل افتادست

4 چه وانمایدم این هستی عدم تمثال ندیدن آینه‌ای در مقابل افتادست

1 رنگ خون گلجوش زخم تیغ گلچین بوده است باغ تسلیم محبت طرفه رنگین بوده است

2 عالمی از نرگست ایمان مستی تازه‌ کرد این‌جنون پیمانه‌کافر صاحب‌دین‌بوده است

3 خاک گشت و فیض استقبال پابوست نیافت خواب‌ پای ‌محمل این ‌مقدار سنگین ‌بوده است

4 ما صفای وقت از فیض خموشی یافتیم بر رخ آیینهٔ ماگفتگو چین بوده است

1 نالهٔ ما شیوه‌ها امشب به بر آورده است نخل ماتم نوحهٔ چندی ثمر آورده است

2 آبیار ریشهٔ حسرت خیال لعل ‌کیست هر مژه صد خوشه سامان‌گهر آورده است

3 ای محیط عشق بر کم ظرفی دل رحمتی آب شد این قطره تا یک چشم‌تر آورده است

4 خون ما را دستگاه یک رگ گل هم‌کجاست تیغ قاتل رنگ وهمی در نظرآورده است

1 شور استغنای عشق از حسرت دل بوده است کوس ارباب‌کرم فریاد سایل بوده است

2 چشم غفلت‌پیشه را افسردگی امروزنیست مشت خاک ما به هرجا بود کامل بوده است

3 در گرفتاری رسا شد نشئهٔ پرواز من بال آزادی چو سروم پای در گل بوده است

4 موج تا در جنبش آید می‌رود از خود حباب گرد بال‌افشانی رنگم همین دل بوده است

1 سرکشیها به مرگ راهبرست گردن موج را حباب سرست

2 نیست در رنگ اعتبار ثبات آبروها چو موج درگذرست

3 سفله بر خرده‌های زر نازد لاف پرواز سنگ از شررست

4 فال راحت مزن ‌کزین ‌کف خاک هرچه آسوده‌تر، فسرد‌ه تر ست

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی