وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست از بیدل دهلوی غزل 737
1. وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست
شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست
1. وضع خطوط جبین از قلم مبهمیست
شبهه چه خواند کسی د رورق ما نمیست
1. بیاکه هیچ بهاری به حسرت ما نیست
شکسته رنگی امید بیتماشا نیست
1. تومست وهم ودرین بزم بوی صهبا نیست
هنوزجزبه دل سنگ جای مینا نیست
1. قانون ادب پرده در صورت و صدا نیست
زین ساز مگو تا نفست سرمه نوا نیست
1. نیاز نامهٔ ما عرض سجده عنوانیست
ز خامه آنچه برون ریخت نقش پیشانیست
1. برچهرهٔ آثارجهان رنگ سبب نیست
چون آتش یاقوتکه تب دارد و تب نیست
1. برگ و سازم جز هجومگریهٔ بیتاب نیست
خانهٔ چشمیکه من دارمکم ازگرداب نیست
1. بیرخت در چشمهٔ آیینه خاک است آب نیست
چشم مخمل را ز شوق پایبوست خواب نیست
1. جزخوندل زنقد سلامت به دست نیست
خط امان شیشه به غیر از شکست نیست
1. هیچکس چون من درین حرمانسرا ناشاد نیست
عمر در دام و قفس ضایع شد و صیاد نیست
1. بر تپیدنهای دل هم دیدهای واکردنیست
رقص بسمل عالمی دارد تماشاکردنیست
1. چون سحر طومارچاک سینهام واکردنیست
آرزو مستوریی داردکه رسواکردنیست