سرینبودبه وحشتزبزمجستنمارا از بیدل دهلوی غزل 49
1. سرینبودبه وحشتزبزمجستنمارا
فشار تنگی دلها شکست دامن ما را
...
1. سرینبودبه وحشتزبزمجستنمارا
فشار تنگی دلها شکست دامن ما را
...
1. محبت بس که پر کرد از وفا جان و تن ما را
کند یوسف صدا گر بو کنی پیراهن ما را
...
1. مکن سراغ غبار زپا نشستهٔ ما را
رسیدهگیر به عنقا پر شکستهٔ ما را
...
1. نشاند بر مژه اشک ز همگسستهٔ ما را
تحیرکه به این رنگ بست دستهٔ ما را؟
...
1. خدا چو شمع دهد جرأت آب دیدهٔ ما را
که افکند ته پاگردنکشیدهٔ ما را
...
1. نقاب عارض گلجوش کردهای ما را
تو جلوه داری و روپوشکردهای ما را
...
1. درین وادی چسان آرام باشد کاروانها را
که همدوشیست با ریگ روان سنگ نشانها را
...
1. شرر تمهید سازد مطلب ما داستانها را
دهد پرواز بسمل مدعای ما بیانها را
...
1. گذشتگان که هوس دیدهاند دنیا را
به پیش خود همه پس دیدهاند دنیا را
...
1. حسنی است بررخش رقم مشک ناب را
نظاره کن غبار خط آفتاب را
...
1. فال حباب زن، بشمر موج آب را
چشمی به صفر گیر و نظر کن حساب را
...
1. یک آه سرد نیم شبی ازجگربرآ
سرکوب پرفشانی چندین سحر برآ
...