آثار بیدل دهلوی

صفحه 38 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 ما و من ‌گم ‌گشت هرگه خواب شد هم‌بسترت بیضهٔ عنقاست سر در زیر بالین پرت

2 اوج همت تا نفس باقی‌ست پستی می‌کشد بگذری زین نردبان‌ها تا رسی بر منظرت

3 ای حباب از صفر اوهام اینقدر بالیده‌ای یک نفس دیگر بیفزا گر نیاید باورت

4 آتش این‌ کاروان در هیچ حال آسوده نیست بعد مردن نیز پروازی‌ست در خاکسترت

1 چولاله بی‌تو ز بس رنگ اعتبارم سوخت خزان به باد فنا داد و نوبهارم سوخت

2 زمردمک نگهم داغ شد چوشمع خموش در انتظار تو سامان انتظارم سوخت

3 هجوم حیرت آن جلوه چون پرطاووس هزار رنگ تپش در دل غبارم سوخت

4 غبار تربت پروانه می‌دهد آواز که می‌توان نفسی بر سر مزارم سوخت

1 شب ‌که حیرت ‌با خیالت‌ طرح ‌قیل ‌و قال ریخت همچو شمع از پیکرم یکسر زبان لال ریخت

2 یک‌ سحر تا نقش‌بندم‌ صد چمن‌رنگم شکست تا به پروازی رسم اندیشه چندین بال ریخت

3 همچو دل آیینهٔ ‌وهمی به دست افتاده است می‌توان از لاف‌هستی یک‌جهان تمثال ریخت

4 گاه عرض سرنوشت ناتوانیهای من تا رقم در جلوه آید،‌ کلک قدرت نال ریخت

1 تا زند فال‌گهر بیتابی آهنگ است آب نعل درآتش به جست‌وجوی این رنگ است آب

2 گرچه با هررنگ از صافی یک آهنگ است آب در دم تیغت زخون خلق بیرنگ است آب

3 حرف ارباب نصیحت بر دل‌گرم آفت است شیشه چون درآتش‌افتد بر سرش سنگ است آب

4 قامت خم‌گشته چون موج از خروش دل‌گداخت از صدای دلخراش ساز ما چنگ است آب

1 رنگت به چشم لاله بساط نظاره سوخت خویت به‌کام سنگ زبان شراره سوخت

2 خالت ز پرده‌، دود خطی‌کرد آشکار شوخی‌ سپند سوخته ‌را هم دوباره سوخت

3 یا رب چه سحر کرد تغافل که یار را در لب‌شکست‌خنده به‌ابرو اشاره سوخت

4 دریای حسن را خط اوگرد حیرت است یا موج پیچ و تاب نفس بر کناره سوخت

1 همیشه سنگدلانند نامدار طرب ز خنده نقش نگین را به هم نیاید لب

2 زبان حاسد وتمهید راستی غلط است کجی به در نتوان برد از دم عقرب

3 سواد فقر اثر مایهٔ صفای دل است چو صبح پاک‌نما چهره‌ای به دامن شب

4 به غیر عشق نداریم هیچ آیینی گزیده‌ایم چو پروانه سوختن مذهب

1 چه خوش است اگر بود آنقدر هوس بلندی منظرت که برآن‌مکان چو قدم نهی خم‌گردشی نخورد سرت

2 به دو روزه مهلت این قفس دلت آشیانهٔ صد هوس نه‌ای آگه از تپش نفس‌که چه بیضه می‌شکند پرت

3 همه‌راست جادهٔ پیچشی همه راست خجلت‌گردشی توچنان مروکه ز لغزشی به‌کجی زند خط مسطرت

4 چوگل از طبیعت بی‌نشان به خیال دشتی آشیان به برهنگی زدی این زمان‌که دمید پیرهن از برت

1 تا نمی‌دزدد غبار غفلت هستی خطاب بایدم از شرم این خاک پریشان‌گشت آب

2 در طلسم حیرت این بحریک وارسته نیست موج هم داردگره بر بال پرواز از حباب

3 نالهٔ عشاق و آه بوالهوس با هم مسنج فرقها دارد شکوه برق تا مد شهاب

4 ازتلاش آسود دل چون بر هوس دامن فشاند شعلهٔ بی‌دود را چندان نباشد پیچ و تاب

1 هرکجا لعل تو رنگ خنده مستانه ریخت از خجالت آب‌گوهر چون می‌از پیمانه ریخت

2 در غبار خاطر ما صد جهان عشرت گم است آبروی‌ گنجها در خاک این وبرانه ریخت

3 چرخ حاسد، تا به بیدردی‌کند ما را هلاک جام زهر بی‌غمی درکام ما یارانه ریخت

4 در طلسم زندگی ماییم و عیش سوختن کز گدز ما محبت شمع این‌ کاشانه ریخت

1 یا حسن‌گیر صورت آفاق یا نقاب فرش است امتیاز تو از جلوه تا نقاب

2 گوهر چه عرض موج دهد دردل صدف دارد لب خموش به روی صدا نقاب

3 نیرنگ حسن عالمی از پا فکنده است مشکل‌که خیزد از رخ او بی‌عصا نقاب

4 ممنون سحربافی اوهام هستی‌ام ورنه من خراب‌کجا وکجا نقاب

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی