آثار بیدل دهلوی

صفحه 34 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 گر به‌این وحشت‌دهدگرد جنون‌سامان ما تا سحرگشتن‌گریبان می‌درد عریان ما

2 فیض‌ها می‌جوشد از خاک بهار بیخودی صبح‌فرش است ازشکست رنگ در بستان‌ما

3 در تماشایت به رنگ شمع هرجا می‌رویم دیدهٔ ما یک‌قدم پیش است از مژگان ما

4 محوگردیدن علاج ضطراب دل نکرد ازتحیرسربه شریک موج شدتوفان ما

1 ای ز چشم میْ‌پرستت مست حیرت جام‌ها حلقهٔ زلف گره‌گیرت به گوش دام‌ها

2 در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست کی به شور پسته ریزد تلخی از بادام‌ها

3 دامنت نایاب و من بی‌تاب عرض اضطراب خواهد از خاکم غبار انگیخت این ابرام‌ها

4 آتشم از بیم افسردن همان در سنگ ماند رهزن آغاز من شد کلفت انجام‌ها

1 از نام اگر نگذری از ننگ برون آ ای نکهت‌گل اندکی از رنگ برون آ

2 عالم همه از بال پری آینه دارد گو شیشه نمودارشو و سنگ برون آ

3 زین عرصة اضداد مکش ننگ فسردن گیرم‌همه‌تن‌صلح شوی جنگ برون‌آ

4 تا شهرت واماندگی‌ات هرزه نباشد یک‌آبله‌وار از قدم لنگ برون آ

1 آسودگان گوشهٔ دامان بوریا مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا

2 بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر خوابیده است شیر نیستان بوریا

3 بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا

4 از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا

1 امشب ز ساز مینا گرم است جای مطرب کوک است قلقل می با نغمه‌های مطرب

2 دریوزه چشم داریم از کاسه‌های طنبور درحق ما بلند است دست دعای مطرب

3 صد رنگ آه حسرت پیچیده‌ایم در دل این ناز و آن نیاز است از ما به پای مطرب

4 کیفیت بم و زیر مفهوم انجمن نیست در پرده تا چه باشد منظور رای مطرب

1 چو شمع تا سحر افسانه می‌شود تب وتاب نگاه برق خرام است جلوه‌ای دریاب

2 اگر غنا طلبی مشق خاکساری‌کن حضورگنج براتی‌ست سرنوشت خراب

3 به فیض‌کاهلی آماده است راحت ما که سایه راست ز پهلوی عجز بستر خواب

4 فریب جلوهٔ نیرنگ زندگی نخوری که شسته‌اند ازین صفحه غیر نقش سراب

1 سرکیست تا برد آرزو به غبار سجده‌کمینی‌ات نرسید قطرت نه فلک به هوابیان زمینی‌ات

2 نه حقیقت دویی آشنا، نه دلیل عین تو مآسوا به‌کجاست عکس توهمی‌که فریبد آینه بینی‌ات

3 تک و تاز وهم و گمان ما به جنون‌ گسسته عنان ما تویی آنکه هم تو رسید‌ه ای به سواد فهم یقینی‌ات

4 ز جهات عالم خشک و تر به غنا نچیده ای آنقدر که‌کسی به غیر تنزه تو رسد به دامن چینی‌ات

1 فیض حلاوت از دل بی‌کبر وکین طلب زنبوررا ز خانه برآرانگبین طلب

2 بی‌پرده است حسن غنا در لباس فقر دست رسا زکوتهی آستین طلب

3 دل جمع‌کن ز بام و در عافیت فسون آسودگی ز خانه به دوشان زین طلب

4 پشمینه‌پوش رو به فسردن سرای شیخ! فصل شتا محافظت ازپوستین طلب

1 شب‌که شد جوش فغانم همنوای عندلیب در عرق‌گم‌گشت چون شبنم صدای عندلیب

2 خلق معشوقان‌کمند صید مشتاقان بس است نیست غیر از بوی‌گل زنجیر پای عندلیب

3 زیر نقش پای او ما هم سری دزدیده‌ایم سایهٔ‌گل‌گر بود بال همای عندلیب

4 جلوهٔ‌گل گر چنین طاقت‌گدازیها کند بعد از این خاکستری یابی به جای عندلیب

1 به خاک راه‌که‌گردید قطره‌زن مهتاب که چون‌گلاب فشاندم به پیرهن مهتاب

2 به صد بهار سر وبرگ این تصرف نیست جهان‌گرفت به یک برگ یاسمن مهتاب

3 دگر چه چاره جز آتش زدن به‌کسوت هوش فتاده است به فکرکتان من مهتاب

4 در آن بساط‌که شمع طرب شود خاموش زپنبهٔ سرمینا برون فکن مهتاب

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی