گرشود آن نرگس میگون مقابل از بیدل دهلوی غزل 369
1. گرشود آن نرگس میگون مقابل با شراب
میشود چون آبگوهر خشکدر مینا شراب
...
1. گرشود آن نرگس میگون مقابل با شراب
میشود چون آبگوهر خشکدر مینا شراب
...
1. به نیمگردش آن چشم فتنه رنگ شراب
شکست بر سرمن شیشه صد فرنگ شراب
...
1. پیوسته است از مژه بر دیدهها نقاب
لازم بود به مرد صاحبحیا نقاب
...
1. یا حسنگیر صورت آفاق یا نقاب
فرش است امتیاز تو از جلوه تا نقاب
...
1. باز درگلشن ز خویشم میبرد افسون آب
در نظر طرز خرامی دارم از مضمون آب
...
1. ببند چشم و خط هرکتاب را دریاب
ز وضع این دو نقط انتخاب را دریاب
...
1. فال تسلیم زن و شوکت شاهی دریاب
گردنی خم کن و معراجکلاهی دریاب
...
1. نیام آنکه به جرأت وصف لبت رسدم خم و پیچ عنان ادب
ز تاًمل موج گهر زدهام در حسن ادا به زبان ادب
...
1. امشب ز ساز مینا گرم است جای مطرب
کوک است قلقل می با نغمههای مطرب
...
1. ندانم بازم آغوش که خواهد شد دچار امشب
کنارم میرمد چون پرتو شمع از کنار امشب
...
1. صبحدم سیاره بال افشاند از دامان شب
وقت پیری ریخت از هم عاقبت دندان شب
...
1. هرکه راکردند راحت محرم احسان شب
چون سحربرآه محمل بست درهجران شب
...