آثار بیدل دهلوی

صفحه 31 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 ز بخت نارسا نگرفت دستم‌گردن مینا مگر مژگان دماند اشک وگیرد دامن مینا

2 درین میخانه‌تا ساغرکشی ساز ندامت‌کن گلوی بسملی می‌افشرد خندیدن مینا

3 زبان تاک تا دم می‌زند تبخاله می‌بندد که برق می نمی‌گنجد مگردرخرمن مینا

4 بهاری در نظرگل می‌کند ما نمی‌دانم به‌طبع غنچه‌ها رنگ ست یا خون درتن مینا

1 می‌خورد خون نفس اندر دل غم پیشهٔ ما جوهرتیغ بود خارو خس بیشهٔ ما

2 بس که چون شمع به غم نشوونما یافته‌ایم شعله را موج طراوت شمرد ریشهٔ ما

3 سختی دهر ز صبر دل ما زنهاری‌ست آب شد طاقت سنگ ازجگر شیشهٔ ما

4 قد خم‌گشه همان ناخن فرهاد غم است سعی بیجاست به جز جان‌کنی ازتیشهٔ ما

1 سعی دیر و حرم بهانهٔ ما برد ما را زآستانهٔ ما

2 بسکه در پردهٔ دل افسردیم تار شد شوخی ترانهٔ ما

3 حرف زلف مسلسلی داریم کیست فهمد زبان شانهٔ ما

4 جلوه‌کردیم و هیچ ننمودیم نیست آیینه در زمانهٔ ما

1 به نمود هستی بی‌اثر چه نقاب شق‌کنم از حیا تو مگر به من نظری‌کنی‌که دمی عرق‌کنم از حیا

2 اگرم دهد خط امتحان‌، هوس‌کتاب نه آسمان مژه بر هم آرم ازین وآن همه یک ورق کنم ازحیا

3 چه‌کنم ز شوخی‌طبع دون‌،‌قدحی‌نزد عرقم به‌خون که ببوسم آن لب لعل‌گون سحری شفق‌کنم ازحیا

4 ز تخیلی‌که به راه دین غم باطلم شده دلنشین به من این‌گمان نبرد یقین‌که خیال حق کنم از حیا

1 غیر وحدت برنتابد همت عرفان ما دامن خویش است چون صحراگل دامان ما

2 شوق در بی‌دست‌وپایی نیست‌مأیوس طلب چون قلم سعل قدم می‌بالد از مژگان ما

3 معنی اظهار صبح از وحشت انشا کرده‌اند نامهٔ آهیم بیتابی همان عنوان ما

4 زین دبستان مصرع زلفی مسلسل خوانده‌ایم خامشی مشکل که‌گردد مقطع دیوان ‌ما

1 ای ز شوخی‌های حسنت محو پیچ و تاب‌ها حیرت اندر آینه چون موج در گرداب‌ها

2 بی‌خراش زخم عشق اسرار دل معلوم نیست خواندن این لفظ موقوف است بر اعراب‌ها

3 صاحب تسلیم را هرکس تواضع می‌کند گر کنی یک سجد‌ه پیدا می‌شود محراب‌ها

4 فکر صید عشرت از قد دوتا جهل است جهل موج چون ماهی نیفتد در خم قلاب‌ها

1 ای آرزوی مهرتو سیلاب‌کینه‌ها بر هم زن‌کدورت سنگ آبگینه‌ها

2 ملاح قدرت تو ز عکس تجلیات راند به بحرآینهٔ دل سفینه‌ها

3 آتش‌پرست شعلهٔ اندیشه‌ات جگر آیینه‌دار داغ هوای تو سینه‌ها

4 از حیرت صفای تو خونی است منجمد اشک روان سطر به چشم سفینه‌ها

1 خواجه ممکن نیست ضبط عمر و حفظ مال‌ها جادهٔ بسیار دارد آب در غربال‌ها

2 گر همین کوس و دهل باشد کمال کر و فر غیر رسوایی چه دارد دعوی اقبال‌ها

3 سادگی مفت نشاط انگار کاینجا حسن هم جامه نیلی می‌کند از دست خط و خال‌ها

4 پیچ و تاب خشک دارد در کمین ما و منت بر صریر خامه تاری بسته گیر از نال‌ها

1 فقر نخواست شکوهٔ مفلسی ازگدای ما ناله به خواب ناز رفت در نی بوریای ما

2 شکرقبول عاجزی تا به‌کجا ادانیم گشت اجابت از ادب درکف ما دعای ما

3 در چه‌بلافتاده است‌، خلق زکف چه‌داده است هرکه لبی‌گشاده است آه من است و وای ما

4 جیب ففسن ریبده را بخیهٔ خمی سکجاست تکمهٔ اشک شبنم ست بند سحر قبای ما

1 ای رسته زگلزارت آن نرگس جادوها صاد قلم تقدیر با مصرع ابروها

2 نتوان به دل عشاق افسون رهایی خواند زین سلسله آزادند زنجیر‌ی‌گیسوها

3 نیرنگ طلب ما را این دربدری آموخت قمری به سر سرو است آوارهٔ‌کوکوها

4 برغنچه ستمها رفت تاگل چمن‌آرا شد ازگردشکست دل رنگی‌ست بر‌این روها

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی