آثار بیدل دهلوی

صفحه 30 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 کلک مصوراز چه ننگ‌،‌کرد نظربه‌سوی ما رنگ شکسته غیرشرم خنده نزدبه روی ما

2 چارهٔ عیب زندگی غیر عدم‌که می‌کند سخت به روی ما فتاد بخیهٔ بی‌رفوی ما

3 باهمه وضع پیش و پس نیست‌کسی خلاف‌کس زشتی ما نمود وبس آینه را عدوی ما

4 می‌گذرد نسیم مصر بال‌گشا از این چمن لیک دماغ‌گل‌کراست تا برسد به بوی ما

1 سجود خاک راحت‌گرهوا جوشاند ازسرها تپیدن محمل دریاکشد بر دوش‌گوهرها

2 شب هجرت به آن توفان غبارانگیخت آه من که میدان پریدن‌ تنگ شد بر چشم اخترها

3 شهید انتظار جلوهٔ تیغ که‌ام یارب که چون شمعم زیک‌گردن بلندی می‌کندسرها

4 در آن‌گلشن‌که نخل او علم‌گردد به رعنایی رسایی ری‌-‌پزد بر سر سرو و صنوبرها

1 از ما پیام وصل تهی‌کرد جای ما آخر به ما رسید ز جانان دعای ما

2 موج‌گهر خجالت جولان‌کجا برد از سعی نارسا به سر افتاد پای ما

3 با نرگست چه عرض تمنا دهدکسی دیدیم سرمه‌ای‌که نگه شد صدای ما

4 دامان نازت از چه تغافل شکسته‌اند کز ما پر است آینهٔ بی‌صفای ما

1 کوتاه نیست سلسلهٔ دود آه ما آشفتگی به زلف‌که واگرد راه ما

2 صاف‌طرب ز هستی مادردکلفت‌است دارد نفس چو آینه روز سیاه ما

3 دریاد جلوهٔ تو دل از دست داده‌ایم نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما

4 زین باغ‌سعی‌شبنم‌ما داغ‌یأس برد برگی نیافتیم که‌گردد پناه ما

1 شوق تو دامنی زد بر نارسایی ما سرکوب بال وپر شد بی‌دست پایی ما

2 درکارگاه امکان بی‌شبهه نیست فطرت تمثال می‌فروشد آیینه‌زایی ما

3 زان پنجهٔ نگارین نگرفت رنگ و بویی پامال یأس‌گردید خون حنایی ما

4 یارب مباد آتش از شعله بازماند خاک است بر سر ما از نارسایی ما

1 چو شمع یک مژه واکن زپرده مست برون آ بگیرپنبه ز مینا قدح بدست برون‌آ

2 نه مرده چند شوی خشت خاکدان تعلق دمی جنون‌کن وزین دخمه‌های پست برون آ

3 جهان رنگ چه دارد به جز غبار فسردن نیاز سنگ کن این شیشه از شکست برون آ

4 ثمرکجاست درین باغ‌گو چو سرو و چنارت ز آستین طلب صدهزار دست برون آ

1 کدامین نشئه بیرون داد راز سینهٔ مینا که عکس موج می‌شد جوهرآیینهٔ مینا

2 چنان صاف ست از زنگ‌کدورت سینهٔ مینا که می‌تابد چو جوهر نشئه از آیینهٔ مینا

3 سزدگرگوش ساغر آشنای این نواگردد که راز میکشان‌گل‌کرده است از سینهٔ مینا

4 کدورت با صفای مشرب ما برنمی‌آید نبندد صورت تمثال زنگ آیینهٔ مینا

1 پر تشنه است حرص فضولی‌کمین ما یارب عرق به خاک نریزد جبین ما

2 آه از حلاوت سخن وخلق بی‌تمیز آتش به خانهٔ که زند انگبین ما

3 عمری‌ست با خیال‌گر و تاز پهلویم گردون به رخش موج‌گهربست زین ما

4 غیراز شکست چینی دل‌کاین زمان دمید مویی نداشت خامهٔ نقاش چین ما

1 ای موجزن بهار خیالت ز سینه‌ها جوش پری نشسته برون ز ابگینه‌ها

2 جور ته‌ر پنبه‌کارگلستان داغ دل تیغت زبان ده دهن زخم سینه‌ها

3 سودایی تو با گهر تاج خسروان جوید ز جوش آبلهٔ پا قرینه‌ها

4 ازفضل ورحمت تولب رشک می‌ گزد بر ناخن شکسته‌کلید خزینه‌ها

1 پیش آن چشم سخنگو موج می در جام‌ها چون زبان خامشان پیچیده سر در کام‌ها

2 رنگ خوبی را ز چشم او بنای دیگر است روغن تصویر درد حسن ازین بادام‌ها

3 موج دریا را تپیدن رقص عیش زندگی‌ست بسمل او را به بی‌آرامی‌ست آرام‌ها

4 از مذاق ناز اگر غافل نباشد کام شوق می‌توان صد بوسه لذت بردن از دشنام‌ها

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی