آثار بیدل دهلوی

صفحه 28 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 خداوندا به آن نور نظر در دیده جا بنما به قدر انتظار ما جمال مدعا بنما

2 نه رنگی از طرب‌داریم و نی ازخرمن بویی چمن‌گم‌کرده‌ایم آیینهٔ ما را به ما بنما

3 شفیع‌جرم مهجوران‌به‌جز حیرت‌چه می‌باشد به حق دیدهٔ بیدل‌که ما را آن لقا بنما

1 به ذوق داغ کسی در کنار سوختگی‌ها چو شمع سوختم از انتظار سوختگی‌ها

2 ز خود رمیده شرار دلی‌ست در نظر من بس است اینقدرم یادگار سوختگی‌ها

3 به هر قدم جگری زیر پا فشرده‌ام امشب چو آه می‌رسم از لاله‌زار سوختگی‌ها

4 شرار محمل شوقم گداز منزل ذوقم هزار قافله دارم به بار سوختگی‌ها

1 چیده است لاف خلق به چیدن ترانه‌ها بر خشت ذره منظر خورشید خانه‌ها

2 زین بزم عالمی غم راحت به خاک برد آب محیط رفت به‌گردکرانه‌ها

3 نشو نمای‌کشت تعلق ندامت است جز ناله نیست ریشهٔ زنجیر دانه‌ها

4 آن‌کس‌که بگذرد ز خم زلف یارکیست بر دل چه کوچه‌ها که ندادند شانه‌ها

1 ز باده‌ای‌ست به بزم شهود، مستی ما که کرد رفع خمار شراب هستی ما

2 بگو به شیخ که ز کفر تا به دین فرق است ز خودپرستی تو تا به می‌پرستی ما

3 زدیم دست به دامان عشق از همه پیش مراد ما شده حاصل ز پیش‌دستی ما

4 به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم که بیخودند رفیقان ما ز مستی ما

1 ازین هوسکده با آرزوبه جنگ برون آ چو بوی‌گل نفسی پای زن به‌رنگ برون آ

2 فشار یأس و امید از شرار جسته نشاید به روی یکدگرافکن سر دو سنگ برون آ

3 قدح شکسته به زندان هوش چند نشینی گلوی شیشه دودوری بگیرتنگ برون آ

4 سپند مجمر هستی.ندارد آن همه طاقت نیاز حوصله کن یک تپش درنگ برو‌ن آ

1 چه‌کدخدایی‌ست ای ستمکش جنون‌کن از دردسر برون‌آ تو شوق آزاد بی‌غباری زکلفت بام و در برون آ

2 چه‌کدخدایی‌ست ای ستمکش جنون‌کن از دردسر برون‌آ تو شوق آزاد بی‌غباری زکلفت بام و در برون آ

3 به‌کیش آزادگی نشایدکه فکر لذات عقده زاید ره نفس‌پیچ وخم ندارد چونی زبند شکربرون آ

4 اگر محیط‌گهر برآیی قبول بزم وفا نشایی دلی به‌ذوق حضور خونین سرشکی از چشم تر برون آ

1 چه‌کدخدایی‌ست ای ستمکش جنون‌کن از دردسر برون‌آ تو شوق آزاد بی‌غباری زکلفت بام و در برون آ

2 چه‌کدخدایی‌ست ای ستمکش جنون‌کن از دردسر برون‌آ تو شوق آزاد بی‌غباری زکلفت بام و در برون آ

3 به‌کیش آزادگی نشایدکه فکر لذات عقده زاید ره نفس‌پیچ وخم ندارد چونی زبند شکربرون آ

4 اگر محیط‌گهر برآیی قبول بزم وفا نشایی دلی به‌ذوق حضور خونین سرشکی از چشم تر برون آ

1 ای گرد تکاپوی سراغ نو نشان‌ها وامانده اندیشهٔ راه تو گمان‌ها

2 حیرت نگه شوخی حسن تو نظرها خامش نفس عرض ثنای تو زبان‌ها

3 اشکی‌ست ز چشم تر مجنون تو جیحون لختی ز دل عاشق شیدای تو کان‌ها

4 در کُنْهِ تو آگاهی و غفلت همه معذور دریا ز میان غافل و ساحل ز کران‌ها

1 ای به زلفت جوهر آیینهٔ دل تاب‌ها چون مژه دل بستهٔ چشم سیاهت خواب‌ها

2 اینقدر تعظیم نیرنگ خم ابروی کیست حیرت است از قبله رو گرداندن محراب‌ها

3 ساغر سرگشتگی را نیست بیم احتساب بی‌خلل باشد ز گردون گردش گرداب‌ها

4 نیست آشوب حوادث بر بنای رنگ عجز سایه را بی‌جا نسازد قوت سیلاب‌ها

1 ز برق این تحیر آب شد آیینهٔ دل‌ها که ره تا محمل لیلی‌ست بیرون‌گرد محمل‌ها

2 کجا راحت‌، چه آسودن که از نایابی مطلب به پای جستجو چون آبله خون گشت منزل‌ها

3 چه دنیا و چه عقبا، سد را‌ه تست ای غافل بیا بگذر که از بهر گذشتن‌هاست حایل‌ها

4 درین مزرع چه لازم خرمن‌آرای هوس بودن دلی باید به دست آری همین تخم است حاصل‌ها

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی