آثار بیدل دهلوی

صفحه 25 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 بی‌دماغی با نشاط از بس که دارد جنگ‌ها باده گردانده‌ست بر روی حریفان رنگ‌ها

2 غافلند ارباب جاه از پستی اقبال خویش زیر پا بوده‌ست صدرآرایی اورنگ‌ها

3 وادی عشق است اینجا منزل دیگر کجاست جز نفس در آبله دزدیدن فرسنگ‌ها

4 بی‌نیازی از تمیز کفر و دین آزاد بود از کجا جوشید یارب اختراع ننگ‌ها

1 بر سنگ زد زمانه ز بس ساز آشنا آه از فسون غول به آواز آشنا

2 امروز نیست قابل تفریق و امتیاز در سرمه‌گرد می‌کند آواز آشنا

3 گر صیقلی به کار برد سعی اتفاق انجام‌کار دشمن و آغاز آشنا

4 تا کی درین بساط ز افسون التفات دل می‌خراشد آینه‌پرداز آشنا

1 وفاق تخم ثباتی نکاشت در دل و دین‌ها به حکم یأس دمیدیم از این فسرده زمین‌ها

2 چو غنچه در پس زانوی انتظار جدایی نشسته در چمن ما هزار رنگ کمین‌ها

3 در این زمانه سر نخوتی کشیده به هرسو ز نقشخانهٔ پا در هوای چنبر زین‌ها

4 غم معاش به تاراج حسن تاخته چندان که لاغری ز میان رفته فربهی ز سرین‌ها

1 آسودگان گوشهٔ دامان بوریا مخمل خریده‌اند ز دکان بوریا

2 بی‌باک پا منه به ادبگاه اهل فقر خوابیده است شیر نیستان بوریا

3 بوی‌گل ادب ز دماغم نمی‌رود غلتیده‌ام دو روز به دامان بوریا

4 از عالم تسلی خاکم اشاره‌ایست غافل نی‌ام ز چشمک پنهان بوریا

1 تا چند به هر عیب و هنر طعنه‌زنی‌ها سلاخ نه‌ای‌، شرمی ازین پوست‌کنی‌ها

2 چون سبحه در این معبد عبرت چه جنون است ذکر حق و برهم زدن و سرشکنی‌ها

3 چندان که دمد نخل‌، سر ریشه به خاک است ذلت نبرد جاه ز تخمیر دنی‌ها

4 ما را به تماشای جهان دگر افکند پرواز بلندی به قفس پرفکنی‌ها

1 گر چنین بالد ز طوف دامنت اجزای ما بر سر ما سایه خواهدکرد سرتا پای ما

2 بی‌نفس در ظلمت‌آباد عدم خوابیده‌ایم شانه زن‌گیسو، سحر انشاکن از شبهای‌ما

3 جهد ما مصروف‌یک سیرگریبان است وبس غیر این‌گرداب موجی نیست در دریای ما

4 برتن ما هیچ نتوان دوخت جزآزادگی گرهمه سوزن دمد چون سروازاعضای ما

1 حیرت دل گر نپردازد به ضبط‌کارها ناله می‌بندد به فتراک تپش‌کهسارها

2 عالمی بر وهم پیچیده‌ست مانند حباب جز هوا نبود سری در زیر این دستارها

3 نیست زندانگاه امکان سنگ راه وحشتم چون نگه سامان عینک دارم از دیوارها

4 عندلیبان را ز شرم ناله‌ام مانند شمع شعلهٔ آواز بست آیینهٔ منقارها

1 به داغ غربتم واسوخت آخر خودنمایی‌ها برآورد از دلم چون ناله اظهار رسایی‌ها

2 غبارانگیز شهرت نیست وضع خاکسار ما خروشی داشتم گم کرده‌ام در سرمه‌سایی‌ها

3 هوادار مزاج طفلی‌ام اما ازین غافل که چون گل پوست بر تن می‌درد رنگین‌قبایی‌ها

4 چو رنگم بس که سر تا پا طلسم ساز خاموشی شکستن هم نبرد از پیکر من بی‌صدایی‌ها

1 گفتگو صد رنگ ناکامی دماند از کام‌ها وصل هم موهوم ماند از شبههٔ پیغام‌ها

2 غیر دیر و کعبه هم صد جا تمنا می‌کند زندگی یک جامه‌وار و این همه احرام‌ها

3 ریشهٔ نشو و نما از دانهٔ ما گل نکرد ماند چون حرف خموشی در طلسم کام‌ها

4 قطرهٔ ما ناکجا سامان خودداری کند بحر هم از موج اینجا می‌شمارد گام‌ها

1 غنچه‌سان بی‌در است خانهٔ ما بیضه گل کرده آشیانهٔ ما

2 همچو شبنم‌درین چمن محو است به نم چشم آب و دانهٔ ما

3 بال بربال شهرت عنقاست رنگ آرام در زمانهٔ ما

4 نیست جزشعله خاک معبد عشق جبهه سوز است آستانهٔ ما

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی