آثار بیدل دهلوی

صفحه 22 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 مآل‌کار نقصانهاست هر صاحب‌کمالی را اگر ماهت‌کنند از دست نگذاری هلالی را

2 رمیدنها ز اوضاع جهان طرز دگر دارد به‌وحشت پیش باید برد ازین صحرا غزالی را

3 به‌بقش نیک وبد روشندلان رادست رد نبود کف آیینه می‌چیندگل بی‌انفعالی را

4 بساط گفتگو طی کن که در انجام کار آخر به حکم خامشی پیچیدن است این فرش قالی را

1 حیرت حسنی است در طبع نگه پرورد ما ششجهت آیینه بالدگر فشانی‌گرد ما

2 مفت موهومی‌ست‌گر ما نام هستی می‌بریم چون سحرگرد نفس بوده‌ست ره‌آورد ما

3 ما به هستی از عدم پر بی‌بضاعت آمدیم باختن رنگی ندارد در بساط نرد ما

4 یک تأمل چون نفس بر آینه پیچیده‌ایم حیرت محضیم و بس‌گر واشکافی‌گرد ما

1 هرجا روی ای ناله سلامی ببر ازما یادش دل ما برد به جای دگر از ما

2 امید حریف نفس سست عنان نیست ما را برسانید به او پیشتر از ما

3 دل را فلک آخر به‌گدازی نپسندید هیهات چه برسنگ زد این شیشه‌گراز ما

4 تاکی هوس آوارهٔ پرواز توان زیست یارب‌که جداکرد سر زیر پر از ما؟

1 نیست با حسنت مجال‌گفتگو آیینه را سرمه می‌ریزد نگاهت درگلو آیینه را

2 غیر جوهر در تماشای خط نو رسته‌ات می‌کند صد آرزو دردل نموآیینه را

3 خاتم فولاد را از رنگ‌گل بندد نگین آنکه با آن جلوه سازد روبروآیینه را

4 صورت حالم پریشانتر ز جوش جوهر است یادگیسوی‌که‌کرد آشفته‌گو آیینه را؟

1 با همه افسردگی مفت تماشاییم ما موجها د‌ارد پری چندان که میناییم ما

2 رنگها گل کرده‌ایم‌اما در آغوش عدم بیضهٔ طاووس ز زیر بال عنقاییم ما

3 منزل ما محمل ما، سعی ما افتادگیست همچو اشک ازکاروان لغزش پاییم ما

4 بیخودی‌عمری‌ست ازدل‌می‌کشد رخت‌نفس تا برون خود جهانی دیگر آراییم ما

1 بی‌توچون شمع زضعف تن ما رنگ ما خفت به‌پیراهن ما

2 نقش پاییم ادب‌پرور عجز مژه خم می‌شود از دیدن ما

3 خاک ما گرد قیامت دارد حذر از آفت شوراندن ما

4 زندگی طعمهٔ کلفت‌گردید رشته‌ها خورده‌گره خوردن ما

1 خارج آهنگی ندارد سبحه و زنار ما می‌دود مرکز همان سر بر خط پرگار ما

2 از ادب‌پروردگان یاد تمکین توایم موی چینی می‌فروشد ناله درکهسار ما

3 سعی ماچون شمع‌بیتاب هوای نیستی‌ست تا پر رنگی‌ست ز خود می‌کند منقار ما

4 گرهمه‌مخمل شودخواب‌بهار اینجاتراست سایهٔ گل پر عرق‌ریزست درگلزار ما

1 با بد ونیک است یک رنگ هوس آیینه را نیست اظهار خلاف هیچکس آیینه را

2 سرمهٔ بینش جهان‌در چشم ماتاریک‌کرد شوخی جوهر بود در دیده خس آیینه را

3 وقت عارف از دم هستی مکدر می‌شود چون سیاهی زیر می‌سازد نفس آیینه را

4 پاک بینان از خم دام عقوبت ایمنند در نظربازی نمی‌گردد عسس آیینه را

1 گه ازموی میان شهرت دهد نازک خیالی را گهی از چین ابرو سکته خواند بیت‌عالی را

2 زبان حال خط دارد حدیث شکر لعلش ازین‌طوطی توان‌آموختن شیرین‌مقالی را

3 ز نیرنگ حجابش غافلم لیک اینقدر دانم که‌برق جلوه خواهد ساخت‌فانوس خیالی را

4 نسیم دامن اوگر وزد گاه خرامیدن سحر بی‌پرده‌گردد غنچهٔ تصویر قالی را

1 نغمه رنگ افتاده نقش بی‌نشان تأثیر ما مطربی کوکز سر ناخن‌کشد تصویر ما

2 سرمه تفسیر حیا عنوان‌کتاب عبرتیم تهمت تقریرنتوان بست برتحریر ما

3 قبل و بعد عالم تجدید، تجدید است و بس نیست تقدیمی‌که بیشی جوید ازتأخیر ما

4 از شرار سنگ نتوان بست نام روشنی رنگ شب درد چراغ خانهٔ دلگیر ما

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی