طرح قیامتی ز جگر میکشیم از بیدل دهلوی غزل 227
1. طرح قیامتی ز جگر میکشیم ما
نقاش نالهایم و اثر میکشیم ما
...
1. طرح قیامتی ز جگر میکشیم ما
نقاش نالهایم و اثر میکشیم ما
...
1. عمریست ناز دیدهٔ تر میکشیم ما
از اشک، انتظارگهر میکشیم ما
...
1. چون نگاه از بس به ذوق جلوه همدوشیم ما
یک مژه تا واشود صد دشت آغوشیم ما
...
1. حیرتیم اما به وحشتها هماغوشیم ما
همچوشبنم با نسیم صبح همدوشیم ما
...
1. زین گلستان درس دیدارکه میخوانیم ما
اینقدر آیینه نتوان شدکه حیرانیم ما
...
1. با همه افسردگی مفت تماشاییم ما
موجها دارد پری چندان که میناییم ما
...
1. به طوق فاخته نازد محبت از فن ما
که زخم تیغ تو دارد طوافگردن ما
...
1. بیتوچون شمع زضعف تن ما
رنگ ما خفت بهپیراهن ما
...
1. چون شمع زآتشیکه وفا زد به جان ما
بال هماست بر سر ما استخوان ما
...
1. از بسگرفته است تحیر عنان ما
دارد هجوم آینه اشک روان ما
...
1. داغیم چون سپند مپرس از بیان ما
در سرمه بال میزند امشب فغان ما
...
1. غیر وحدت برنتابد همت عرفان ما
دامن خویش است چون صحراگل دامان ما
...