آثار بیدل دهلوی

صفحه 18 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 زین گلستان درس دیدارکه می‌خوانیم ما اینقدر آیینه نتوان شدکه حیرانیم ما

2 سنگ این‌کهسار آسایش خیالی بیش نیست از زمینگیری همان آتش به دامانیم ما

3 عالمی را وحشت ما چون سحرآواره‌کرد چین‌فروش دامن صحرای امکانیم ما

4 سینه چاک غیرتیم از ننگ همچشمی مپرس هرکه بر رویت‌گشاید چشم‌، مژگانیم ما

1 گداز سعی دلیل است جستجوی تو را شکست آینه‌، آیینه است روی تو را

2 ز دست لطف و عتابت در آتش و آبم بهشت‌و دوزخ ماکرده‌اند خوی تو را

3 به هرطرف نگری، شوق‌،‌محو خودبینی‌ست دکان آینه‌گرم است چارسوی تو را

4 به ترهات مده زحمت نفس زاهد که ازاثر، نمکی نیست های وهوی تورا

1 ای جگرها داغدا‌ر شوق پیکان شما چاکهای دل نیام تیغ مژگان شما

2 ازشکست‌کار هاآشفته‌حالان نسخه‌ای‌ست دفتر آشوب یعنی سنبلستان شما

3 شعله‌درجانی‌که‌خاک حسرت‌دیدار نیست خاک درچشمی‌که نتوان بود حیران شما

4 از هجوم اشک بر مژگان‌گهرها چیده‌ایم در تمنای نثار لعل خندان شما

1 سطر یقین به حک داد تکرار بی‌حد ما این دشت جاده‌گم‌کرد ز رفت و آمد ما

2 افسرد شمع امید در چین دامن شب یک آستین نمالید آن صبح ساعد ما

3 شاید به پایبوسی نازیم بعد مردن غیر از حنا مکارید در خاک مشهد ما

4 در دیر بوالفضولیم‌، درکعبه ناقبولیم یارب شکست دل‌کن محراب معبد ما

1 عیش داند دل سرگشته پریشانی را ناخدا باد بودکشتی توفانی را

2 اشک در غمکدهٔ دیده ندارد قیمت از بن چاه برآر این مه‌کنعانی را

3 عشق نبود به عمارتگری عقل شریک سیل ازکف ندهد صنعت ویرانی را

4 ازخط و زلف‌بتان تازه‌دلیل است‌که حسن کرده چتر بدن اسباب پریشانی را

1 بحرمی‌پیچد به‌موج از اشک غم‌پرورد ما چرخ می‌گردد دوتا در فکر بار درد ما

2 گر به میدان ریاضت‌کهربا دعوی‌کند کاه‌گیرد در دهن از شرم رنگ زرد ما

3 دور نبود گرکمان صید دلها زه‌کند هم ادای ابروی نازی‌ست بیت فرد ما

4 می‌دهد بوی گریبان سحر موج نسیم می‌توان دانست حال دل ز آه سرد ما

1 گل بر رخت‌گشود نقاب‌کشیده را آیینه آب داد ز روی تو دیده را

2 عمریست درسم‌از لب‌لعل خموش تست یعنی شنیده‌ام سخن ناشنیده را

3 ماییم و حیرتی و سر راه انتظار امید منقطع نشود دام چیده را

4 نتوان به وحشت از سر آسودگی‌گذشت دام ره است‌گوش صدای رمیده را

1 آیینهٔ چندین تب وتاب است دل ما چون د‌اغ جنون شعله نقاب است دل ما

2 عمری‌ست‌که چون آینه در بزم خیالت حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما

3 ماییم و همین موج فریب نفسی چند سرچشمهٔ مگویید سراب است دل ما

4 پیمانهٔ ما پر شود آندم‌که ببالیم در بزم تو هم ظرف حباب است دل ما

1 نیست باک از برق آفت دل به‌آفت بسته‌را زخم‌خنجر فارغ از تشویش دارد دسته را

2 برنمی‌آید درشتی با ملایم‌طینتان می‌شکافد نرمی مغز استخوان پسته را

3 خاک نتواند نهفتن جوهر اسرار تخم طبع‌دون‌کی پاس داردنکتهٔ سربسته را

4 یأس‌ ‌کرد آخر سواد موج دریا روشنم خواندم‌از مجموعهٔ آفاق نقش شسته‌را

1 طرح قیامتی ز جگر می‌کشیم ما نقاش ناله‌ایم و اثر می‌کشیم ما

2 توفان نفس نهنگ محیط تحیریم آفاق راچوآینه در می‌کشیم ما

3 ظالم‌کند به صحبت ما دل زکین تهی از جیب سنگ نقد ش؟ر می‌کشیم ما

4 زین عرض جوهری‌که درآیینه دیده‌ایم خط بر جریده‌های؟ر می‌کشیم ما

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی