آثار بیدل دهلوی

صفحه 16 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 بیاکه جام مروت دهیم حوصله را به سایهٔ کف پا پروریم آبله را

2 به وادیی که تعلق دلیل کوشش‌هاست ز بار دل به زمین خفته‌گیر قافله را

3 ز صاحب امل آزادگی چه مکان است درین بساط‌گرانخیزی است حامله را

4 ز انقلاب حوادث بزرگی ایمن نیست به طبع‌کوه اثر افزونتر است زلزله را

1 دل می‌رود و نیست کسی دادرس ما از قافله دور است خروش جرس ما

2 هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم پرواز به منظر نرسد از قفس ما

3 بر هیچ‌کس افسانهٔ امید نخواندیم عمری‌ست همان بیکسی ماست‌کس ما

4 ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم تقدیر عرق‌کرد به حشر مگس ما

1 درین محفل که دارد شام بربند و سحر بگشا معما جز تأمل نیست یک مژگان نظر بگشا

2 ندارد عبرت احوال دنیا فرصت‌اندیشی گرت چشمی‌ست از مژگان گشودن پیشتر بگشا

3 به‌کار بسته‌ای دل آسمان عاجزتر است از ما محیط از ناخنی دارد بگو عقد گهر بگشا

4 خرد از کلفت اسباب‌، آزادی نمی‌خواهد مگر شور جنون گوید که دستارت ز سر بگشا

1 کو ذوق نگاهی‌که به هنگام تماشا چون دیده‌گریبان درم از نام تماشا

2 چشمم به تمنای توگرداند نگاهی گل‌کرد به صد رنگ خط جام تماشا

3 شد عمروبه راه طلبت چشم نبستم قاصد مژه‌ام سوخت به پیغام تماشا

4 هشدارکه این منظر نیرنگ ندارد غیر از مژه برداشتنت بام تماشا

1 اثر دور است ازین یاران حقوق آشنایی را سر وگردن مگر ظاهرکند درد جدایی را

2 ز بی‌دردی جهان غافل بُوَد از عافیت‌بخشی چه داند استخوان نشکسته قدر مومیایی را

3 کشاکشها نفس را ازتعلق برنمی‌آرد ز هستی بگسلم‌کاین رشته دریابد رسایی را

4 زفکر ما و من جستن تلاشی تند می‌خواهد مکن تکلیف طبع این مصرع زورآزمایی را

1 در بی‌زری ز جبههٔ اخلاق چین‌گشا هرچند آستین‌گره آرد جبین‌گشا

2 از سایلان‌، دریغ نشاید تبسمت گیرم‌کفت تهی‌ست‌، لب آفرین‌گشا

3 آب حیات جوی جسد جوهر سخاست راه تراوشی چو ظروف‌گلین‌گشا

4 منعم اگر به تنگی خلق است نا زجاه چین‌دارتر ز نقش نگین آستین‌گشا

1 عقبه‌ای دیگر نباشد روح از تن رسته را نیست بیم سوختن دود زآتش جسته را

2 شکوه ازگردون دلیل‌تنگدستیهای ماست ناله در پرواز باشد طایر پربسته را

3 انتظام عافیت از عالم کثرت مخواه بی‌ثبات‌است اعتبار رنگ و بوگل دسته‌را

4 همچوسروآزادگان را قیدالفت راستی‌ست خط مسطر دام باشد مصرع برجسته را

1 ای همه آیات قدرت ظاهر از شان شما کارهای مشکل آفاق آسان شما

2 هرسری راکز رعونت‌گردن افرازد به چرخ مو‌کشان آرد قضا در راه جولان شما

3 سینهٔ حاسدکه درهم‌می‌فشارد تنگی‌اش جای دل خالی نماید بهر پیکان شما

4 ساقی تقدیر مشتاق است‌کز خون هدر پرکند پیمانهٔ اعدا به د‌وران شما

1 نام خود را تا به رسوایی علم داریم ما از ملامت‌کی به دل یک ذره غم داریم ما

2 از قناعت بود ما را دستگاه همتی چون هما در ظل بال خودکرم داریم ما

3 بر امید آنکه یابیم از دهان او نشان روی خود را جانب ملک عدم داریم ما

4 در حرم‌،‌گه شیخ وگاهی راهب بتخانه‌ایم هرکجا باشیم بیدل یک صنم داریم ما

1 مغتنم‌گیرید دامان دل آگاه را محرمان لبریزیوسف دیده‌اند این چاه را

2 در دبستان طلب تعطیل مشق درد نیست همچونال خامه در دل خشک‌مپسند آه‌را

3 زحمت شیب و شباب ازپیکرخالی مکش محوگیر از خاطر این تصویر سال و ماه را

4 درخور هرکسوت اینجا تار و پود دیگر است بر نوای نی متن ماسورهٔ جولاه را

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی