نیست خاکسترما شعله صفت از بیدل دهلوی غزل 191
1. نیست خاکسترما شعله صفت بسترما
رنگ آرام برون تاخته ازپیکر ما
...
1. نیست خاکسترما شعله صفت بسترما
رنگ آرام برون تاخته ازپیکر ما
...
1. آخر به لوح آینهٔ اعتبار ما
چیزی نوشتنیست به خط غبار ما
...
1. خارج آهنگی ندارد سبحه و زنار ما
میدود مرکز همان سر بر خط پرگار ما
...
1. سخت موهوم است نقش پردهٔ اظهار ما
حیرت است آیینهدار پشت و روی کار ما
...
1. همه عمر با تو قدح زدیم و نرفت رنج خمارما
چه قیامتیکه نمیرسی زکنار ما بهکنار ما
...
1. چون سروکلفتی چند پیچیدهاند بر ما
بار دگر نداریم دل چیدهاند بر ما
...
1. رنگ شوخی نیست درطبع ادب تخمیر ما
حلقه میسازد صدا را نسبت زنجیر ما
...
1. نغمه رنگ افتاده نقش بینشان تأثیر ما
مطربی کوکز سر ناخنکشد تصویر ما
...
1. چهممکن استکه راحت سری برآورد از ما
مگر نفس رود و دیگری برآورد از ما
...
1. هرجا روی ای ناله سلامی ببر ازما
یادش دل ما برد به جای دگر از ما
...
1. چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما
کم نیستکه ما را به درآرد نفس ازما
...
1. دل میرود و نیست کسی دادرس ما
از قافله دور است خروش جرس ما
...