آثار بیدل دهلوی

صفحه 17 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 نباشد یاد اسباب طرف وحشت‌گزینی را شکست دامنم بر طاق نسیان ماند چینی را

2 ز احسان جفا تمهید گردون نیستم ایمن که افغان‌کرد اگر برداشت از آهم حزینی را

3 محبت پیشه‌ای از نقش بی‌دردی تبراکن همین داغ است اگر زیبنده باشد دلنشینی را

4 حسد تاکی تعصب چند اگر درد دلی داری نیاز زاهدان بیخبرکن درد دینی را

1 عمری‌ست‌گردگردش رنگ خودیم ما چون آسیا فلاخن سنگ خودیم ما

2 دریاد زندگی به عدم ناز کنیم رنگ حنای رفته زچنگ خودیم ما

3 فرصت‌کجاست تا به تظلم جنون‌کنیم دنباله‌ای زگرد ترنگ خودیم ما

4 فکر و وقار و خفت‌کس در خیال‌کیست کم نیست‌گرترازوی سنگ خودیم ما

1 چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما کم نیست‌که ما را به درآرد نفس ازما

2 ما قافلهٔ بی‌نفس موج سرابیم چندین عدم آن‌سوست صدای جرس ازما

3 مردیم به ضبط نفس ولب نگشودیم تا بوی تظلم نبرد دادرس از ما

4 عمری‌ست دراین انجمن ازضعف دوتاییم خلخال رسانید به پای مگس از ما

1 نیست خاکسترما شعله صفت بسترما رنگ آرام برون تاخته ازپیکر ما

2 ناله‌ها در شکن دام خموشی داریم خفته پرواز در آغوش شکست پر ما

3 اشک شمعیم‌که از خجلت اظهار نیاز با عرق می‌چکد از جبههٔ خودگوهر ما

4 معنی آبلهٔ بسته به خون جگریم بی‌تأمل نگذشته‌ست‌کسی از سر ما

1 کردم رقم به‌کلک نفس مد ناله را دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را

2 از سرمه چشم شوخ تو تمکین‌پذیر نیست نتوان به‌گرد‌، مانع رم شد غزاله را

3 از ره مروبه عیش شبستان این چمن جز شمع‌کشته‌چیست به فانوس‌، لاله را

4 دل فرد باطل است خوشا جوش داغ عشق تا بیدلی به ثبت رساند قباله را

1 هرکجا نسخه‌کنند آن خط ریحانی را نیست جز ناله‌کشیدن قلم مانی را

2 پیش از آن‌کز دم شمشیر تو نم بردارد شست حیرت ورق دیدهٔ قربانی را

3 مطلب شوخی پرواز ز موج گهرم به قفس کرده‌ام امید پرافشانی را

4 اشک ما صرف تبهکاری غفلت گردید ریخت این ابر سیه جوهر نیسانی را

1 از حادث آفرینی طبع سقیم ما بر سایه خورد پهلوی شخص قدیم ما

2 آفاق را در آتش وآب جنون فکند خلد وجحیم صنعت امید وبیم ما

3 دل مبرم و حقیقت نایاب مدعاست برطورریخت برق فضولی‌کلیم ما

4 یکتایی آفرید لب خودستای عشق در نقطهٔ دهن الفی داشت میم ما

1 نرسیدی به فهم خود ره عزم دگرگشا به جهانی‌که نیستی مژه بربند و درگشا

2 زگرانجانی‌ات مبادکه شود ناله منفعل به جنون سپند زن پی منقار پرگشا

3 تپش خلق پیش وپس نه زعشق است نی هوس شررکاغذ است و بس تو هم اندک نظرگشا

4 ز فسردن مکش تری به فسونهای عافیت همه‌گر موج‌گوهری به رمیدن‌کمرگشا

1 ز فسانهٔ لب خامش‌که رسید مژده به‌گوش ما که‌سخن‌گهر شد و زدگره به‌زبان سکته خروش ما

2 کله چه فتنه شکسته‌ای‌که ز حرف تیغ تبسمت به سحر رسانده دماغ‌گل‌، لب زخم خنده فروش ما

3 نفس از ترانهٔ ساز دل چه فشاند بر سر انجمن که صدای قلقل شیشه شد پری جنون‌زده هوش ما

4 به نگاه عبرتی آب ده زمآل جرات جستجو که به چشمت آبنه می‌کشدکف پای آبله‌پوش ما

1 شور صد صحرا جنون‌گرد نمکدان شما ای قیامث صبح‌خیز لعل خندان شما

2 چشم‌آهو حلقهٔ گرداب بحرحیرت است درتماشای رم وحشی غزالان شما

3 عشرت‌ازرنگ‌است هرجاگل‌بساط‌آراشود مفت جام مایه می‌گردد به دوران شما

4 از صدف ریزدگهر وزپسته مغزآید برون چون شودگرم تکلم لعل خندان شما

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی