آثار بیدل دهلوی

صفحه 21 از 286
286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار بیدل دهلوی / غزلیات بیدل دهلوی

غزلیات بیدل دهلوی

1 چه‌ممکن است‌که راحت سری برآورد از ما مگر نفس رود و دیگری برآورد از ما

2 به عرصهٔ دو نفس انقلاب فرصت هستی گمان نبودکه دل لشکری برآورد از ما

3 چو رنگ عهدهٔ ناموس وحشتیم به‌گردن ز خوبش هرکه برآید پری برآورد از ما

4 شرارکاغذ اگر در خیال بال گشاید جنون به حکم وفا مجمری برآورد ازما

1 هرجا روی ای ناله سلامی ببر ازما یادش دل ما برد به جای دگر از ما

2 امید حریف نفس سست عنان نیست ما را برسانید به او پیشتر از ما

3 دل را فلک آخر به‌گدازی نپسندید هیهات چه برسنگ زد این شیشه‌گراز ما

4 تاکی هوس آوارهٔ پرواز توان زیست یارب‌که جداکرد سر زیر پر از ما؟

1 چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما کم نیست‌که ما را به درآرد نفس ازما

2 ما قافلهٔ بی‌نفس موج سرابیم چندین عدم آن‌سوست صدای جرس ازما

3 مردیم به ضبط نفس ولب نگشودیم تا بوی تظلم نبرد دادرس از ما

4 عمری‌ست دراین انجمن ازضعف دوتاییم خلخال رسانید به پای مگس از ما

1 دل می‌رود و نیست کسی دادرس ما از قافله دور است خروش جرس ما

2 هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم پرواز به منظر نرسد از قفس ما

3 بر هیچ‌کس افسانهٔ امید نخواندیم عمری‌ست همان بیکسی ماست‌کس ما

4 ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم تقدیر عرق‌کرد به حشر مگس ما

1 تا بوی‌گل به رنگ ندوزد لباس ما عریان‌گذشت زین چمن امید ویاس ما

2 دل داشت دستگاه دو عالم ولی چه سود با ما نساخت آینهٔ خودشناس ما

3 خاکی و سایه‌ای همه‌جا فرش کرده‌ایم در خانه‌ای که نیست همین بس پلاس ما

4 آیینهٔ سراب خیالیم چاره نیست چسزی نموده‌اند به چشم قیاس ما

1 اینقدر نقشی که گل کرد از نهان و فاش ما صرف رنگی داشت بیرون صدف نقاش ما

2 جمع دار از امتحان جیب عریانی دلت دست‌ما خالی‌ترست از کیسهٔ قلا‌ش ما

3 زین سلیمانی که دارد دستگاه اعتبار بر هوا یکسر نفس می‌گسترد فراش ما

4 گرد عبرت در مزار‌ یأس‌ می‌باشد کفن چشم پوشیدن‌ مگر از ما برد نباش ما

1 ای جگرها داغدا‌ر شوق پیکان شما چاکهای دل نیام تیغ مژگان شما

2 ازشکست‌کار هاآشفته‌حالان نسخه‌ای‌ست دفتر آشوب یعنی سنبلستان شما

3 شعله‌درجانی‌که‌خاک حسرت‌دیدار نیست خاک درچشمی‌که نتوان بود حیران شما

4 از هجوم اشک بر مژگان‌گهرها چیده‌ایم در تمنای نثار لعل خندان شما

1 شور صد صحرا جنون‌گرد نمکدان شما ای قیامث صبح‌خیز لعل خندان شما

2 چشم‌آهو حلقهٔ گرداب بحرحیرت است درتماشای رم وحشی غزالان شما

3 عشرت‌ازرنگ‌است هرجاگل‌بساط‌آراشود مفت جام مایه می‌گردد به دوران شما

4 از صدف ریزدگهر وزپسته مغزآید برون چون شودگرم تکلم لعل خندان شما

1 ای همه آیات قدرت ظاهر از شان شما کارهای مشکل آفاق آسان شما

2 هرسری راکز رعونت‌گردن افرازد به چرخ مو‌کشان آرد قضا در راه جولان شما

3 سینهٔ حاسدکه درهم‌می‌فشارد تنگی‌اش جای دل خالی نماید بهر پیکان شما

4 ساقی تقدیر مشتاق است‌کز خون هدر پرکند پیمانهٔ اعدا به د‌وران شما

1 ز فسانهٔ لب خامش‌که رسید مژده به‌گوش ما که‌سخن‌گهر شد و زدگره به‌زبان سکته خروش ما

2 کله چه فتنه شکسته‌ای‌که ز حرف تیغ تبسمت به سحر رسانده دماغ‌گل‌، لب زخم خنده فروش ما

3 نفس از ترانهٔ ساز دل چه فشاند بر سر انجمن که صدای قلقل شیشه شد پری جنون‌زده هوش ما

4 به نگاه عبرتی آب ده زمآل جرات جستجو که به چشمت آبنه می‌کشدکف پای آبله‌پوش ما

آثار بیدل دهلوی

286 اثر از غزلیات بیدل دهلوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات بیدل دهلوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی