آسان مکن تصور بار مغان از بیدل دهلوی غزل 2482
1. آسان مکن تصور بار مغان کشیدن
سر میدهد به سنگت رطل گران کشیدن
...
1. آسان مکن تصور بار مغان کشیدن
سر میدهد به سنگت رطل گران کشیدن
...
1. از چرخ بار منت تا کی توان کشیدن
باید بهپای مردی دست از جهان کشیدن
...
1. صبح است ازین مرحلهٔ یاس به در زن
چون صبح تو هم دامن آهی به کمر زن
...
1. بر شیشه خانهٔ دل افسرده سنگ زن
کم نیستی زگل قدحی را به رنگ زن
...
1. بر حیرت اوضاع جهان یک مژه خم زن
این صفحه رقمگیر وفا نیست قلم زن
...
1. بیا ایگرد راهت خرمن حسن
به چشم ما بیفشان دامن حسن
...
1. اگر حسرت پرستی خدمت ترک تمنا کن
ز مطلب هر چه گم کردد درین آیینه پیدا کن
...
1. به سعی بینشانی آنسوی امکان رهی واکن
پر افشانست همت آشیان در چشم عنقاکن
...
1. هوس ها میدمد زین باغ جوش گل تماشا کن
امل آشفته است آرایش سنبل تماشا کن
...
1. دل گر نه داغ عشق فروزد کباب کن
در خانهای که گنج نیابی خراب کن
...
1. از دیده سراغ دل دیوانه طلب کن
نقش قدم نشئه ز پیمانه طلب کن
...
1. حیا را دستگاه خودپسندیهای طاقت کن
عرق در سعی ریز و صرف تعمیر خجالت کن
...