بعد ازین در گوشهٔ دل چون از بیدل دهلوی غزل 2280
1. بعد ازین در گوشهٔ دل چون نفس جا میکنم
چشم میپوشم جهانی را تماشا میکنم
...
1. بعد ازین در گوشهٔ دل چون نفس جا میکنم
چشم میپوشم جهانی را تماشا میکنم
...
1. گاهی به ناله گه به تپش گرد میکنم
یعنی دل گداختهام، درد میکنم
...
1. شمعسان چشمی کز اشک آتشین تر میکنم
گردن مینا به دستم می به ساغر میکنم
...
1. چیزی از خود هر قدم زیر قدم گم میکنم
رفته رفته هر چه دارم چون قلمگم میکنم
...
1. چون شرار کاغذ امشب عیش خرمن میکنم
میزنم آتش به خویش وگل به دامن میکنم
...
1. بس که در شغل ندامت روز و شب جان میکنم
گر نگین پیدا کنم نقشش به دندان میکنم
...
1. زندگی را از قد خم عبرت آگه میکنم
وقف رعنایی بساطی داشتم ته میکنم
...
1. دل را به مستی از من و ما ساده میکنم
بال صدای جام تر از باده میکنم
...
1. دعوت تنزیه حسن بیمثالی میکنم
گر زنم آیینه صیقل خانه خالی میکنم
...
1. صفحهٔ هستی شرر تاراج آهی میکنم
یک نگه سیر چراغان جلوهگاهی میکنم
...
1. باز بیتابانه ایجاد نوایی میکنم
مطلب دیگر نمیدانم دعایی میکنم
...
1. عمرها شد از ادب موج گهر در دامنم
ننگ لغزیدن ندارم پای سر در دامنم
...